بعد از قتل همسرم میخواستم خودم را بکشم اما نشد!
خرداد یک سال قبل مادر زن جوانی به پلیس خبر داد که به گفته دامادش، دخترش به قتل رسیدهاست. با توجه به این گزارش، مأموران به همراه زنی که این گزارش را اعلام کرده بود، به خانه دخترش رفتند و جسد زن جوان را در آنجا پیدا کردند.با توجه به اعترافی که شوهر این زن، به نام داریوش کرده بود، مرد بازداشت شد. متهم در بازجوییها به قتل همسرش اعتراف کرد و گفت به او سوءظن پیدا کرده بوده است و به همین دلیل هم همسرش را به قتل رساند.
با توجه به مدارک موجود در پرونده و شکایت اولیایدم، پرونده برای رسیدگی به شعبه ١٠ دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد. روز گذشته جلسه رسیدگی به این پرونده آغاز شد. در ابتدای جلسه نماینده دادستان کیفر خواست علیه متهم را خواند و اعلام کرد با توجه به اینکه متهم چهار فقره سابقه کیفری دارد و جرم جدیدی نیز مرتکب شده است، خواستار رسیدگی به این پرونده هستم.
سپس پدر و مادر دختر بهعنوان دو نفر از اولیایدم، در جایگاه حاضر شدند و خواستار قصاص دامادشان شدند؛ در این هنگام قاضی گوشزد کرد با توجه به اینکه مقتول یک زن بوده است؛ درصورتیکه پدر و مادر مقتول بخواهند حکم قصاص را اجرا کنند، باید تفاضل دیه را پرداخت کنند؛ ضمن اینکه مقتول دو فرزند صغیر نیز دارد که باید سهم دیه آنها را هم بپردازند.
با توجه به آنچه گفتهشد، پدر مقتول گفت: راستش من قصد قصاص دامادم را نداشتم و ندارم؛ اما با آنچه شما گفتید از دادگاه درخواست پرداخت دیه دارم و البته این دیه باید از سوی متهم به نوههایم داده شود. درصورتیکه او اینکار را نکند، من او را نمیبخشم.سپس نوبت به متهم رسید. او اتهام را قبول کرد و گفت: من و همسرم اختلاف خاصی نداشتیم؛ اما روز حادثه او به همراه خواهرش بیرون رفته بود و به من نگفته بود که میخواهد بیرون برود.
من هم به خاطر اینکه از من اجازه نگرفته بود، خیلی ناراحت شدم و با زنم دعوا کردم و او را بهشدت کتک زدم. بعد زنم گریهکنان به اتاقی رفت و من هم شب را در هال خوابیدم؛ صبح که بیدار شدم، دیدم همسرم هنوز بیدار نشده است. وقتی دستم را به بدنش زدم تا بیدارش کنم؛ متوجه شدم بدنش سرد است و فوت کرده است.
خیلی ناراحت شدم و تصمیم گرفتم خودکشی کنم. اول رگ دستم را زدم؛ اما نشد. بعد تصمیم گرفتم خودم را حلقآویز کنم، باز هم نشد و طنابی که به سقف بستهبودم، کندهشد وقتی دیدم خودکشی کردنم نا موفق بودهاست؛ بنابراین تصمیم گرفتم موضوع را به مادرزنم بگویم. به او زنگ زدم و گفتم زنم را کشتهام و تصمیم گرفتم خودکشی کنم، چندبار سعی کردم اما نشد. چند دقیقه بعد هم مادرزنم با مأموران آمدند و من را بازداشت کردند.
با پایان گفتههای متهم و وکیل مدافعش، هیأت قضات برای صدور رأی دادگاه وارد شور شدند.