بهزاد لابی :
آهان راستی چرا السا اینجوری شده بود! موی فرفری اصلا بهش نمیومد! حافظه ش رو هم که کلا از دست داده بود فکر کنم کل فکر و ذکرش این بود که بیاد تو پازل قرار بگیره دیگه حواسش به استیج نبود دیگه ازینجا مونده و ازونجا رونده شد!
هم برنز کرده بود هم موهاشو فرِ ریز کرده بود هم لاغر شده بود هم صداش مضخرف شده بود هم حافظه ش به طور کلی از بین رفته بود . هی بهت گفتم بهزاد به این دخترِ بیچاره رحم کن با این قیافه ت یهو نپر جلوش بگو من عاشق و کشته مرده تم گوش ندادی حالا خوب شد؟ دختر بیچاره رو نابودش کردی رفت ایشششششش