tala.n :
خوش به حالتون كه ميتونيد براي خودتون تصميم بگيريد من كه حبس خانگي هستم دلم مي خواد برم خريد ولي اجازه بيرون رفتن ندارم كسي هم حق نداره بياد پيشم تازه اگر هم برم بيرون حتي هزار تومن هم ندارم كه بخوام چيزي بخرم فقط ميتونم چند شاخه گل از باغچه براش بچينم يا با وسايل خونه كاردستي درست بكنم يا يه غذا يا كيك درست بكنم
من از بچگي عاشق كاغذ كادو بودم و براي همه ي دوستام تو مدرسه كادو ميخريدم كه از وقتي ازدواج كردم و بابام ديگه به من پول تو جيبي نداد كنسل شد
البته همسرم هر چي بخام برام ميگيره اما خودم حق ندارم تنها جايي برم ويا حتي يه خط كش بخرم كه اون در جريان نباشه
شايد ناراحتي من به نظرتون مسخره بياد ولي براي من يه درد بزرگه
اگه پيشنهادي داريد خوشحال ميشم ممنون
سلام
ضمن درک مشکلتون
پیشنهاد میکنم به جنبه دیگه این مسأله هم توجه کنید
شاید این رفتار همسرتون ( که البته اصلا قابل دفاع نیست ) از سر عشق و علاقه زیادش به شما باشه
در هر صورت بهترین هارو آرزو میکنم براتون