خانه
116K

رمان ایرانی " یکی مثل تو "

  • ۲۲:۰۴   ۱۳۹۶/۷/۳
    avatar
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|2808 |5313 پست

    داستان یکی مثل تو 🌺


    قسمت دوم

    بخش چهارم



    نمی دونی برزو , چطوری به من نگاه می کرد ... وای ... وای چقدر آقا بود ...
    در حالی که یک کُرد (کورد) به تمام معنا بود ... با جذبه و پرقدرت ... ولی مهربون و باگذشت ... همین طوری بود که دو سه ماه بیشتر از ازدواج ما نگذشته بود که مامان و بابام عاشقش شدن ... دیگه بدون بابات هیچ کاری نمی کردن ...

    می دونی همه دوستش داشتن ... یک طور خاصی بود مثل دریایی که کنارش ایستادی و به نظر آروم میاد ولی به دوردست که نگاه می کنی می بینی چه تلاطمی داره ...
    دوران پدرت هم همین طور بود ... می دونی شعر هم می گفت ولی به زبون کردی ...
    گاهی آوازهای کردی رو هم زیر لب زمزمه می کرد ... اونقدر سوز توی اون صدا بود که توجه هر کس رو جلب می کرد ...
    سیوان برای مردمش غصه داشت ... اون یک مَرد به تمام معنا بود ...
    پلک های من سنگین شد ... خوابم گرفته بود ولی سعی می کردم به حرفاش گوش کنم ... مامان متوجه ی من شد و گفت : تو برو دیگه بخواب ...
    ولی خودش تا اون لباس رو تموم نکرد , نخوابید ...
    فردا با مامان با هم از در خونه اومدیم بیرون ...
    مامان رفت به طرف داروخونه و منم دانشگاه ... راهم دور بود و باید چند تا ماشین عوض می کردم که دیدم آیدا جلوی پام نگه داشت ...
    گفتم : تو از کجا پیدات شد ؟

    سرشو خم کرد و گفت : بیا بالا , جوینده یابنده ست ...
    از خدا خواسته رفتم بالا ... پرسیدم : اتفاقی این طرفا بودی ؟
    با سرعت راه افتاد و  گفت : نه خیر ... دیشب چرا جواب تلفن منو ندادی ؟ چیه ؟ خسته شدی ازم ؟
    گفتم : نه بابا , برق قطع شده بود و تلفنم شارژ نداشت ... مگه برق شما وصل بود ؟ ...
    گفت : دیدی چه طوفانی بود ؟ فکر کردم نگرانم می شی بهم زنگ می زنی ولی نزدی ...
    گفتم : واقعا باید نگرانت می شدم ؟ ... آخه برای چی ؟ یک طوفان بود دیگه ... ببینم نکنه تو هم شوهرت تو یک روز بارونی از دست دادی ؟
    با تعجب پرسید : چی میگی دیوونه ؟
    گفتم : هیچی ولش کن , شوخی کردم ... چه خبر ؟

    گفت : عععه این چه حرفی بود زدی ؟ بدم اومد ... برزو ؟ نکنه تو فکر می کنی من قبلا شوهر داشتم ؟
    گفتم : نه بابا , خدا مرگم بده ... چه حرفا خواهر ... شوخی کردم ... بابا شوخی سرت نمی شه ؟



    ناهید گلکار

  • leftPublish
  • برای شرکت در مباحث تبادل نظر باید ابتدا در سایت  ثبت نام  کرده، سپس نام کاربری و کلمه عبور خود را وارد نمایید؛    (Log In) کنید.
موضوع قبل
موضوع بعد
آخرین پست های این تالار
آخرین پست های این بخش
تبلیغات
 
تمامی حقوق مادی و معنوی سایت محفوظ و متعلق به سايت زیباکده بوده و استفاده از مطالب با ذکر و درج لینک منبع بلامانع است.
© Copyright 2024 - zibakade.com
طراحی و تولید : بازارسازان