خانه
115K

رمان ایرانی " یکی مثل تو "

  • ۱۴:۵۲   ۱۳۹۶/۷/۲۳
    avatar
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|2808 |5313 پست

    داستان یکی مثل تو 🌺


    قسمت هجدهم

    بخش دوم



    سرشو به علامت تاسف تکون داد و گفت : می دونم کار بدی کردم ... کاش زن تو نمی شدم ... تو رو هم تو دردسر انداختم ...

    رو کرد به فریده و با شوخی گفت : باید زن همون کچله می شدم و از ایران می رفتم ... شوهر خوشتیپ می خواستم چیکار ؟ ...
    گفتم : دیگه ادامه نده که حالا من خودکشی می کنم ...
    گفت : عه ... حالا دیگه به روم نیار , خودمم نفهمیدم چیکار دارم می کنم ... می خواستم نجاتم بدین , نمی خواستم بمیرم که ...
    گفتم : کور خوندی , تا آخر عمرت که بچه ها و نوه هامون دور و برت رو بگیرن به روت میارم ... حالا میگی نه , امتحان کن ...
    خودشو لوس کرد و گفت : شوهر جون من اینطوری نیست ... شما خیلی آقایی آقا برزو ... شوهر جون جونی منی ...
    گفتم : بیخودی چاخان نکن , کارِت تمومه ... حرف , حرف منه ... تو هم گوش می کنی ... می ندازمت روی شونه هام و با کتک می برمت خونه ی خودمون ... حرفم نمی زنی ...
    معذبم و خجالت می کشم و درست نیست , نداریم ...
    پرسید : راستی ماهرو جون چی ؟ اونم می دونه من قرص خوردم ؟
    گفتم : نه بابا , از کجا بدونه ؟ ... یک نفر بیست تا قرص می خوره و بدون اینکه به کسی بگه می ره تو تخت من می خوابه و بعد بدن نیمه جونشو پیدا می کنیم و می رسونیم بیمارستان ...
    ماهرو خانم داره چایی می خوره , اصلا به روی خودش نمیاره ...
    ماهرو خانم زن کدبانویی است ... آش سرد شد ... سار از درخت پرید ...
    گفت : عععه , چرت و پرت نگو ... خیلی ناراحت شد ؟ ...
    گفتم : تو به فکر مادر و پدرت باش که داشتن سکته می کردن ... ماهرو خانم با من ...
    نیم ساعت بعد مامان زنگ زد که بیاد بیمارستان ولی بهش گفتم نسترن مرخص شده و داریم میاریمش خونه ...
    فریده جون گفت : مزاحم ماهرو هم شدیم ... برزو بدار بریم خونه ی خودمون ...
    گفتم : من یک گناه کردم و اونم این بود که عاشق این بانو جان شدم ... پای همه چیزش هم می مونم ...
    پاشو بانوی من , می برمت خونه و خودمم همه چیز رو درست می کنم ... به من اعتماد کن ...
    نمی ذارم دیگه غصه بخوری ... تا برزو رو داری غم نداشته باش ...
    از جاش بلند شد و فریده جون کمک کرد تا لباسشو تنش کنه و گفت : من به تو اعتماد داشتم که زنت شدم شوهر جان ...



    ناهید گلکار

  • leftPublish
  • برای شرکت در مباحث تبادل نظر باید ابتدا در سایت  ثبت نام  کرده، سپس نام کاربری و کلمه عبور خود را وارد نمایید؛    (Log In) کنید.
موضوع قبل
موضوع بعد
آخرین پست های این تالار
آخرین پست های این بخش
تبلیغات
 
تمامی حقوق مادی و معنوی سایت محفوظ و متعلق به سايت زیباکده بوده و استفاده از مطالب با ذکر و درج لینک منبع بلامانع است.
© Copyright 2024 - zibakade.com
طراحی و تولید : بازارسازان