خانه
181K

رمان ایرانی " اِنجیلا "

  • ۰۱:۰۴   ۱۳۹۶/۹/۳
    avatar
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|2808 |5313 پست

    داستان انجیلا 💘


    قسمت هفدهم

    بخش دوم



    بعد از این مکالمه ای که با بهجت داشتم , حالم بد شد ... دیگه قدرت ایستادن نداشتم ... می دونستم این حرفا رو یک روز به گوش آویسا هم می رسونه و تا من بخوام از ذهنش بیرون بیارم , اون ازم متنفر شده ...
    دلم می خواست برم پیش یعقوب و بهش التماس کنم به خاطر بچه مون این کارو نکن , منو بدنام نکن ... تو اگر آدم خوبی بودی یک مادر رو از بچه اش جدا نمی کردی حتی اون مادر آدم بدی باشه ...
    در حالی که یکم تغییر رفتار تو باعث می شد من و دخترم کنار هم باشیم ولی تو حاضر نشدی حتی یک ذره منو درک کنی ... بهم تهمت نزن , می دونم که یک روز پای این کارتو می خوری ...

    اما می دونستم این حرفا تو گوش یعقوب فرو نمی ره ...
    اون روز وقتی رفتم جلوی آیینه , دیدم لک سفیدی که روی صورتم بود بزرگتر شده و تا گردنم پایین اومده ...
    اونقدر ناراحتی داشتم که اهمیتی بهش ندادم ...
    فقط لحظه شماری می کردم تا موقع دیدن آویسا برسه و یعقوب اونو که حالا سه روز مونده بود به دو سالگیش بیاره تا یک روز پیش من باشه ...
    چنان هیجان داشتم که نمی تونستم به چیز دیگه ای فکر کنم ...
    براش یک عالمه لباس و اسباب بازی خریده بودم ...
    حالا اون می تونست راه بره و حرف بزنه و این هیجان منو برای دیدن اون بیشتر می کرد ...
    دیگه گریه هم نمی تونستم بکنم چون اونقدر گریه کرده بود و عادت داشتم دستمال رو روی گونه هام بمالم که هر دو طرف صورتم زخم شده بود و وقتی اشکم می ریخت , به شدت می سوخت ...
    ما توی دنیای بی در پیکری زندگی می کنیم ... چرا و به چه دلیل قانون ما بدون تحقیق و بررسی در مورد صلاحیت مادر و پدر , حضانت بچه رو به پدر می ده ؟
    نمی تونستم درک کنم ... در حالی که وکیل من تو دادگاه ثابت کرده بود که یعقوب تعادل روحی نداره بازم بچه رو بی رحمانه دادن به اون ... چرا مادر حقی نداره ؟؟؟؟
    مگه نُه ماه تو شکم مادر زندگی نمی کنه ؟ مگه از خونِ خودش به بچه نمی ده ؟ مگه مادر به اون شیر نمی ده و ازش مراقبت نمی کنه ؟ چرا نباید حقی داشته باشه ؟ ...
    ظلم واقعی در حق یک مادر زمانی اتفاق میفته که بچه رو ازش جدا کنن و این قانون مردسالار در کمال بی عدالتی هر روز تو دادگاه های ما اجرا می شه  و من حیرون بودم که چرا با وجود استطاعت نگهداری بچه ام , اونو به من ندادن ! ...

    و یعقوب به راحتی ما رو از هم جدا کرد چون اون زمان هنوز قانون حضانت بچه تا دو سالگی بود ...



    ناهید گلکار

  • leftPublish
  • برای شرکت در مباحث تبادل نظر باید ابتدا در سایت  ثبت نام  کرده، سپس نام کاربری و کلمه عبور خود را وارد نمایید؛    (Log In) کنید.
موضوع قبل
موضوع بعد
آخرین پست های این تالار
آخرین پست های این بخش
تبلیغات
 
تمامی حقوق مادی و معنوی سایت محفوظ و متعلق به سايت زیباکده بوده و استفاده از مطالب با ذکر و درج لینک منبع بلامانع است.
© Copyright 2025 - zibakade.com
طراحی و تولید : بازارسازان