خانه
182K

رمان ایرانی " اِنجیلا "

  • ۰۹:۴۹   ۱۳۹۶/۹/۱۷
    avatar
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|2808 |5313 پست

    داستان انجیلا 💘


    قسمت سی ام

    بخش سوم




    بیخودی مضطرب شدم و دلم می خواست این بی ادبی اونو جواب بدم و بگم نه نمی شه ...

    دلیلی نداشت اون تو اتاق من بیاد ...
    ولی از روی ادب و حیایی که همیشه داشتم , گفتم : بفرمایید ... کار مونس درست شد ؟
    گفت : عفو بفرمایید , موکول شد به فردا ...

    و اومد تو و درو بست و بدون مقدمه از توی ساک مقوایی سبزرنگ قشنگ , یک جعبه ی مخمل سبز در آورد ... درشو باز کرد و گرفت جلوی من و گفت : برای زیباترین زن دنیا ... این زمرد در مقابل چشم های شما هیچی نیست ...
    یک سرویس جواهر بود ... اونقدر نگین برلیان روی اون کار شده بود که چشم رو می زد و یک نگین زمرد درخشان وسط اون خودنمایی می کرد ...
    پرسیدم : این چیه ؟ برای چی می دین به من ؟
    گفت : کادوی من به شما چون طور دیگه ای نمی تونم مکنونات قلبی خودمو بیان کنم ...

    ...
    برای همین داد زدم و گفتم : بردار برو آقا , این چه کاریه ؟ شما داری مال و منالت رو به رخ ما می کشی ؟ مگه من ندید بدیدم ؟؟؟!!! جواهر می خوام چیکار ؟ دلیلش چیه ؟

    شما قرار بود کار ما رو درست کنی , اومدی به من کادو میدی ؟ چه لزومی داره ؟ من همچین کادویی رو از شما قبول نمی کنم ...
    دیگه ام نمی خوام کاری برای ما بکنین ... خودم می دونم چیکار کنم ...

    ولی برای این توهینی که به من کردین دیگه نمی خوام چشمم به شما بیفته ...
    برین آقا , زود از اینجا برین ... هر کس می خوای باش , به من ربطی نداره ... برای من مثل همه ی آدم های دیگه هستی ...
    پولتو به رخ من نکش , با اعصاب منم بازی نکن ... هر روز میگی فردا ... دیگه نمی خوام ...
    بیرون لطفا ...

    و درو باز کردم ... اون آهسته درِ جواهر رو بست و همین طور مات به من نگاه می کرد ... صورتش سرخ شده بود و خواست حرفی بزنه ولی انگار اصلا توقع چنین برخوردی رو نداشت و آماده ی جوابگویی نبود ... هیچی نگفت و با سرعت رفت بیرون طرف آسانسور ...
    درو کوبیدم به هم و گفتم : آخیش , راحت شدم ... برای اولین بار حرفم رو زدم ... خودم نمُردم که تو برای من درست کنی مونس رو ببرم ...  الان نشد چه بهتر , از آویسا دور نمی شم ...
    می رم و خودم احمد رو راضی می کنم ... احتیاجی هم به تو ندارم آقای دکتر ...




    ناهید گلکار

  • leftPublish
  • برای شرکت در مباحث تبادل نظر باید ابتدا در سایت  ثبت نام  کرده، سپس نام کاربری و کلمه عبور خود را وارد نمایید؛    (Log In) کنید.
موضوع قبل
موضوع بعد
آخرین پست های این تالار
آخرین پست های این بخش
تبلیغات
 
تمامی حقوق مادی و معنوی سایت محفوظ و متعلق به سايت زیباکده بوده و استفاده از مطالب با ذکر و درج لینک منبع بلامانع است.
© Copyright 2025 - zibakade.com
طراحی و تولید : بازارسازان