خانه
41.5K

رمان ایرانی " یک اشتباه جزیی "

  • ۱۵:۵۰   ۱۳۹۶/۱۱/۲۳
    avatar
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|2808 |5313 پست

    یک اشتباه جزیی 🌹


    قسمت سوم

    بخش ششم



    خیلی سر حال به نظر می رسید ...
    لجم گرفت ... من که عادت داشتم حرف هامو تند تند بزنم , وقتی عصبانی می شدم سرعتم بیشتر هم می شد ...
    گفتم : برو ... برو , معطل نکن ...حتما برو ... منتظرته , یک وقت چشم براه نمونه زنیکه ...


    تا جلوی در آشپزخونه اومده بود ...
    با تعجب و ناراحتی گفت : تو الان داری به مامان من توهین می کنی ؟
    گفتم : به مامان ؟ من به مامان توهین می کنم ؟ تا حالا کردم ؟

    خودت بهتر می دونی مامانی در کار نیست ...
    کجا تشریف داشتین ؟ ...
    گفت : گمشو بابا , حوصله ی این پرت و پلاها رو ندارم ...
    دیشب بهت چیزی نگفتم فکر کردی داری کار خوبی می کنی ... امشب هم شروع کردی ...

    تو اینطوری نبودی گلناز , از این کارا نمی کردی که ... به لطف فرح خانم حالا ما هر شب برنامه داریم ...
    گفتم : چرا چرند میگی  ؟ به فرح چه مربوط ؟ ...
    گفت  ببین گلناز , اگر قرار بر بی احترامی باشه خودت خوب می دونی که من از تو بهتر بلدم ...
    قرار ما از این به بعد اینطوری زندگی کنیم ؟
    تو مگه خودت نمی گفتی حرف بزنیم ببینم مشکلمون چیه و حل کنیم ؟
    تو هم یکراست برو سر اصل مطلب ... بگو چی از جون من می خواهی ؟ دارم از خستگی و گرسنگی می میرم ...
    گفتم : اول بگو امشب رفته بودی پیش احمد آقا چیکار ؟
    گفت : من احمد رو امروز ندیدم ... از سر کار یک راست رفتم پیش مامانم ...
    گفتم : خوب دروغ نگو ... من زنگ زدم , نرفته بودی ؟



    ناهید گلکار

  • leftPublish
  • برای شرکت در مباحث تبادل نظر باید ابتدا در سایت  ثبت نام  کرده، سپس نام کاربری و کلمه عبور خود را وارد نمایید؛    (Log In) کنید.
موضوع قبل
موضوع بعد
آخرین پست های این تالار
آخرین پست های این بخش
تبلیغات
 
تمامی حقوق مادی و معنوی سایت محفوظ و متعلق به سايت زیباکده بوده و استفاده از مطالب با ذکر و درج لینک منبع بلامانع است.
© Copyright 2024 - zibakade.com
طراحی و تولید : بازارسازان