درمان شده توسط دکتر مهدی صحراگرد:
وقتی ۱۵ سالم بود یه دفعه انگار تشنج کردم و
دست هام قفل شد، تپش قلبم انقد بالا رفته بود که انگار از سینه ام داشت میزد بیرون، نفسم دیگه بالا نمیومد، سریع رسوندنم به بیمارستان و دکتر نوار مغزی گرفت و گفت هیچ مشکلی ندارم اما همیشه ترس از این داشتم که دوباره این اتفاق برام بیفته. قبل این اتفاق درسم خیلی خوب بود و انقد همیشه نگران بودم که نکنه این اتفاق تو مدرسه و جلوی دوست هام بیفته و آبروم بره که کم کم افت تحصیلی هم پیدا کردم، دیگه تمرکز نداشتم و نمی تونستم خوب درس بخونم. چند وقتی گذشته بود که دوباره همون اتفاق برام افتاد و دوباره رسوندنم به اورژانس بیمارستان و دکتر گفت مشکلی نداره و عصبیه. چند وقت یبار این حمله ها اتفاق میفتاد و من همیشه نگران حمله بعدی بودم انقد حمله ها زیاد شده بود که هر دو سه روز یبار می رسوندنم به بیمارستان و یه آمپول آرامبخش بهم می زدند و بعدش میرفتم خونه. دیگه از درس خوندن افتادم و نتونستم رشته خوبی تو دانشگاه قبول بشم و افسردگی هم به حمله ها اضافه شد. دیگه دل و دماغ سابق و نداشتم و از ترس حمله ها خیلی تو جمع و مهمونی نمی رفتم. خیلی گوشه گیر شده بودم. اتفاقی توی اینترنت یکی از مقاله های دکتر و خوندم، احساس می کردم علایمی که گفته بود همون چیزایی بود که منم داشتم. یه روز وقت گرفتم و رفتم مطبش، علایم ام و که شنید گفت دوتا از بیماری های شایع اعصاب و روانه و درمان خیلی سختی نداره. دوتا راه گفت که یکیش با دارو بود و اون یکی بدون دارو و با یه دستگاه تو حوزه اعصاب و روان. چون خانواده ام به داروی اعصاب حساس بودند گفتم بدون دارو درمان بشم. بعد از چند جلسه خیلی بهتر شده بودم، دیگه انگار اون حمله ها و حال و هوای بد دست از سرم برداشته بودند. خداروشکر الان خیلی بهترم و دارم روند درمانم و طی می کنم.