الهه(مامان النا) :
ههههه بهار جان کلا آقایون تو کار سوتی دادن هستن ....
یه بار خیلی سال پیش خورش کرفس درست کرده بودم .برداشتیم رفتیم خونه مامان یوسف . خداییش خیلی دقت کرده بودم و خورشتم خیلی خوب بود و بنده های خدا کلی تعریف کردن ..یوسف قبل سفره انداختن رفته بود بیرون و وقتی اومد افتاد تو سفره ... بعد میگه الی این خورشت چیه؟ میگم : وااااا کرفسه دیگه !! گفت : پس چرا اینقدر له شده ..در صورتی که خداییش اصلا له نبود .. یه چپ چپ عاشقانه نگاهش کردم و هیچی نگفتم ..خانواده اش گفتن کجاش له ؟؟ به این خوبی ...
اومدیم خونه از در اومد تو داد و بیداد راه انداختم که برا چی این حرف رو زدی ..خورش من چه ایرادی داشت ؟؟ برو از فلانی یاد بگیر اون شفته ها رو جلوش میذارن میگه دستت درد نکنه خانم خسته شدی؟؟
میدونی چی گفت : میگه خوب منم فهمیدم خورشتت خوبه
..اینجور گفتم بدونن بقیه روزا تو خونه خودمون از اینم بهتر درست میکنی .. خاستم تعریفت رو بکنم
میخاستم شکمش رو سفره کنم ..اخه بشر این تعریفه؟؟؟
هههههههههههههههههههههههههههههههه وای خدا خیرت بده چقدر خندیدم
واقعا چقدر آقایون شبیه هم هستن باور میکنی برای منم اینطوری پیش اومده ازم تعریف بکنه؟
بعضی موقع ها هم میگه خواستم چشمت نزنن
عیب نداره مردن دیگه چیکارشون کنیم آخه؟
