دوران بارداری با گلرو

دوران بارداری، حفظ زیبایی در دوران بارداری، حفظ تناسب اندام در دوران بارداری، علائم هفته به هفته بارداری

هفته هشتم دوران بارداری، حفظ تناسب اندام در دوران بارداری، علائم هفته به هفته بارداری

در این هفته چون تمام اعضای داخلی بدن کامل است، حالا می توان جنین را بچه خواند. او مرتب حرکت می کند و تغییر مکان می دهد ولی شما نمی توانید تا چند هفته دیگر این حرکات را حس کنید.در هفته هشتم بارداری سعی نمایید ویتامین های مورد نیاز خود را در مواد غذایی بگنجانید در صورتیکه پزشکتان برای شما مکمل هایی را در نظر گرفت سعی نمایید قبل از مصرف این قرص های مکمل کمی غذا بخورید چرا که جذب مکمل ها با معده خالی سریع نخواهد بود.کودکتان شروع به تشکیل اندام های اصلی اش در هفته هشتم حاملگی میکند از این به بعد منتظر اتفاقاتی خوبی باشید چون حس یک زن حامله را زین پس بهتر درک میکنید.

در این هفته یعنی هفته هشتم متوجه برجستگی شکمم شدم که اول فکر کردم چاق شدم که با چک کردن وزن متوجه شدم نه تنها چاق نشدم بلکه وزن کم کردم. بچه ها درسته که در این هفته اندازه جنین از دو سانتی متر کمتره اما رحم حسابی بزرگ شده و در بدن من بزرگ شدن رحم مشهوده البته خیلی ها هم اصلا این بزرگ شدن رحم رو متوجه نمیشن و شکمشون همینطوری تخت چسبیده به کمر.

چیزی که در این هفته خیلی برام مشهود بود. احتیاج بیشتر من به خوابیدن بود. تقریبا شبها حدود ده ساعت میخوابم ولی باز عصر دوست دارم یک ساعت چرت بزنم
اما
اما اصلا خجالت زدگی بابت این تغییرات درست نیست. سرچ کردم و متوجه شدم که بدنم به استراحت بیشتری احتیاج داده و به صدای بدنم گوش می کنم.
راستی در هفته هفتم یادم رفت بگم. خب در هفته هشتم یک هفته هست که جنین علاوه بر Yellow sac(کیسه زرده) از طریق بند ناف هم داره تغذیه می کنهآفرین کوچولو

"گلرو" : 

فرک عزیز ممنونم. باورت میشه من روزی یه وعده فقط غذا میخورم و اونم فقط شامل میوه هست و به ندرت میتونم غذاهای پختنی بخورم. وزن قبل بارداریم 60 بود که در این مدت به علت اینکه نمی تونم غذا بخورم وزنم 57 شده و حسابی دکترم رو نگران کردم. البته دکترم بهم اطمینان داد که این غذا نخوردن به جنین آسیبی وارد نمی کنه و تا وقتی به طور منظم و زیاد آب می خورم مشکلی برای اون ایجاد نمی کنه. اما برای سلامتی خودم نگران شد و با همسرم کلی در این مورد صحبت کرد که غذاهای بدون بو و ادویه زیاد باید بخورم و روی غذام آب لیمو ترش سبز بریزن و ...

خونه ما به خونه مادر همسرم نزدیکه و از اون روز ایشون برام غذاهایی درست می کنه که هضمش آسون باشه و در عین حال چون دیگه آشپزی نمی کنم بوی غذا هم اونجا پخش نمیشه. امیدوارم این دو هفته زودتر بگذره یه کمی این قضیه که مامان همسرم داره واسم غذا درست می کنه معذبم کرده. یه جورایی حس لوس شدن بهم میده اما واقعا قضیه این نیست. قضیه اینه که خیلی چیزا توی بدن آدم در این ایام تغییر می کنه.

گلرو جون واقعا یه وعده خیلی کمه. سه کیلو وزن کم کردن هم نشونه اینه که واقعا غذات کمه. تنها کاری که ازم برمیاد اینه که آرزو کنم بهتر شی. ببین یه قرص هست به نام "انداستوور" که میشه در دوران بارداری هم خورد از دکترت بپرس میتونی اینو بخوری یا نه. در ضمن خودتو ناراحت نکن مطمئن باش مامان بزرگ (مامان همسرت) کلی با ذوق واستون غذا درست می کنه. عشقش رو بدون حس معذب بودن بپذیر.

"گلرو" : 
سللللللللللللللام بچه ها من برگشتم با یه خبر خوووووش
رفتم تست غربالگری اول و همه چیز خوب بود. خیلی خوشحالم. بعدا سر فرصت میام و براتون تعریف می کنم.
در ضمن یه خبر خوب دیگه اینکه تقریبا مشکل تهوعم خیلی بهتر شده و می تونم بگم قابل تحمله.

سلام گلرو ی عزیز خوبی؟ نبودی یه مدت  خوشحالم حالت بهتر شده.

برای اینکه حال نی نی هم خوبه خیلی تبریک می گم امیدوارم هر دوتون همیشه سالم و سرحال باشید.

گلرو جان میشه بگی کدوم کلنیک برای غربالگری رفتی

"گلرو" : 
بچه ها حالا که اومدم اینجا با اینکه عجله دارم نمیشه نگم که چقدر بابت حواشی که برای رامبد جوان ایجاد شد ناراحتم. اگر کسی که اون عکس اولیه رو گرفت قصد شخصی یا مشخصی داشت رو کار ندارم اما چرا بعضی از مردم شروع کردن به دامن زدن به این قضیه....
یکی نشسته بود حساب کرده بود که آقای جوان در این سفر 500 میلیون خرج خواهد کرد. آیا واقعا این جای تعجب داره؟ آدمی که تمام روز رو مشغول کار هست/سلبریتیه/با استعداده...توقع دارید وضعیت مالیش بد باشه؟ این که وضعیت مالی خیلی از مردم کشور ما خوب نیست تقصیر آقای جوان هست؟!
اینکه می گه "مردم عزیز ایران ما شما رو دوست داریم" اینکه میگه "ایران تو رو رو سرم میذارم" مغایرتی داره با اینکه بخواد بچه اش توی تورنتو به دنیا بیاد؟! یعنی همه کسانی که از ایران مهاجرت کردن "ایران رو دوست ندارن" یا با شرایطی که در ایران حاکمه مشکل دارن؟؟؟
خلاصه من واقعا از دیدن این رفتارها دلم گرفت برای مادری که منتظر تولد اولین فرزندشه درست مثل خود من...

ای بابا آره واقعا نمی دونم چرا بعضیا اینجورین. فقط میشه تاسف خورد به حال این شرایط

سلام فرک جان. ممنونم عزیزم.
من آزمایشگاه غربالگری نیلو رفتم نزدیک پارک ساعی هست. یکی از دوستام اینجا رو بهم پیشنهاد داده بود و منم راضی هستم.
بذار آدرس سایتش رو برات بذارم
http://www.niloulab.com/Contact/1/تماس-با-ما

فرک جون راستش من زمان ایجاد این تاپیک فکر می کردم می تونم با افراد زیادی که شرایط مشابه من رو دارن آشنا بشم و تجربیاتمون رو رد و بدل کنیم. 

اما کمی که گذشت دیدم این اتفاق نیفتاد و فقط چند نفری خواننده نوشته های من هستند. برای همین برای ادامه نوشتن انگیزه ام کم شد. بعد در اینستاگرام

چند تا صفحه برای تبادل اطلاعات پیدا کردم، الان اونجا خیلی فعالم. تو و دیبا جون پی گیر ترین خواننده های اینجا بودید و ازتون ممنونم. 

شاید بعد از زایمانم اومدم و خلاصه خاطراتم رو اینجا نوشتم. اینکه می گم شاید برای اینه که نمی دونم اونوقت اوضاعم چطوری خواهد بود و اصلا وقتش برام پیش میاد 

یا نه. 

راستی واکنش بچه ها-شاگردام- به شکم قلمبه من خیلی باحاله و کلی بهم حس خوب میدن، من این روزها دارم شش ماه بارداری رو پشت سر میذارم و

وارد ماه هفتم میشم. راستی یه سوال دیگه که ازم پرسیدین :هنوز در مورد اینکه کدوم روش زایمان رو انتخاب کنم تصمیم نگرفتم. خودم به زایمان طبیعی خیلی

علاقه دارم و فکر می کنم از لحاظ فیزیکی آمادگیش رو دارم اما دکترم و همسر و خانواده خیلی مشوقم نیستن  

و در آخر:

از اینکه باهاتون آشنا شدم خوشحالم.