۱۹:۰۳ ۱۳۹۳/۱/۱۹
آخ آخ حرف آذری ها شد...من یه سوتی وحشتناک دارم که یه مدت نقل محافل خانوادگی شده بود
البته تعریف کردنش با اون حالتها و نوع گفتارها خیلی جالبتره ولی سعی میکنم نوشتاریش رو طوری بنویسم که یکم گویای عمق فاجعه باشه !
توو اوایل دوران دانشجویی دو تا دوست خیلی باحال داشتم که یکی شون آذری بود(سمیه) ولی من نمیدونستم, نه لهجه داشت نه تیپ و چهره اش به آذری ها میخورد
خلاصه یه روز 3تایی باهم نشسته بودیم و سر و کله هم میزدیم که یهو من چند تا جوک ترکی خیلیییییی تووپ تعریف کردم و چندتا که تعریف کردم دیدم اون یکی دوستمون سعی میکنه جلو خنده ش رو بگیره وبه سمیه اشاره میکنه و خلاصه مشکوکه!
بازم یه جوک خفن تر گفتم که دیدم نه اینگار اشاره ها جدیه...آب دهنمو قورت دادمو گفتم : حالا خوبه شما ها آذری نیستین آدم راحت جوکه رو میگه
- سمیه با یه لبخند ژکوند موذیانه : اتفاقا من ترکم!
- مٍن و مٍن کردم و گفتم خدایا چی بگم. یا شانس و یا اقبال, آب دهنمو قورت دادمو گفتم: خب عزیزم شما تبریزی هستین..تبریزی ها که توو فرهنگ و تمیزی و خلاصه اینا سرامد هستن. عزیزم شما که ترک محسوب نمیشین!
-باز سمیه با همون لبخند ژکوند موذیانه تر : ما تبریزی نیستیم !
-اوخ اوخ مونده بودم چی بگم ..خدایا بهم تقلب برسون اینا ترکٍ کجا هستن که از فرهنگ و ادب و هنر اون شهر تعریف کنم ماست مالی کنم قضیه رو.
- من : آهان شما مال اردبیلید؟ خب اردبیلی ها هم خوبن. من ارومیه ای ها رو گفتم !
-سمیه : اتفاقا ما مال ارومیه هستیم !!!
:-o ای بترکی شانس!!! دیگه هنگ کردم و مونده بودم خدایا چجوری جمعش کنم
-یهو گفتم : ای بابا, گفتم ارومیه؟؟؟؟؟؟ منظورم اردبیل بود خب !!
واینجا بود که هردوتا دوستم از خنده مث بمب منفجر شدن و من طی فرایند مَیَعان به زمین فرو رفتم !
.
ویرایش شده توسط parastoo :-)) در تاریخ ۱۹/۱/۱۳۹۳ ۲۰:۰۸