۱۱:۱۵ ۱۳۹۴/۱/۸
NE DA دو ستاره ⋆⋆|2582 |2251 پست
من حدودا 6 سالم بود خونوادگی رفتیم پیک نیک بعدش یه آقایی داشت اونجا پفیلا میفروخت ، خیلی هوس کردم ولی هرچی فکر می کردم اسمش یادم نمی اومد ، خلاصه بعد از تعمل فراوان رفتم پیش مامانم با اعتماد به نفس کامل بلند گفتم : مـــــــــا مـــــــــــــــا ن ، من گوز فندقی می خواااممممم ......
هیچی دیگه هنوزم که هنوزه هروقت خالم اینا منو میبینن می گن گوز فندقی نمی خوای