۱۰:۰۳ ۱۳۹۲/۴/۱۲
زماني دانشجويم يك روز خيلي برف باريده بود منو دوستم كلي ذوق كرديم گفتيم بريم بيرون دوستم گفت بيا پياده بريم تا پارك كنار خونه مون رفتيم جاتون خالي خيلي خوش گذشت كلي از بچه ها دانشگاه هم اونجا بودن داشتيم برميگشيم كه يكدفعه دوستم پاش پيچ خورد با صورت رفت تو گل واي خيلي بد بود همه ميخنديدن منم هول شده بودم نميدونستم چكار كنم طفلي دوستم هم خجالت كشيده بود هم پاش درد گرفته بود ولي براي جفتمون اون روز خاطره شد كه هميشه ازش ياد ميكنيم