خانه
192K

بیاین از سوتی هامون بگیم

  • ۱۰:۳۱   ۱۳۹۷/۹/۱۹
    avatar
    کاربر جديد|79 |37 پست

    یه سری هم دبیرستانی بودم یه روز یکی از دوستای بابام اومده بود خونمون و من اصلا خبر نداشتم مهمون داریم

    زده بودم زیر آواز و واسه خودم میخوندم همراه با حرکات موزون

    اومدم برم از تو پذیرایی یه چیزی وردارم همون‌طور با تاپ و  شلوار کوتاه و موهای پریشون و در حال آواز خوندن رفتم تو پذیرایی و یهو خشک شدم دیدم یه آقایی اینجا تنها نشسته هی داره من و نگاه می کنه، هی من نگاش کردم هی اون من و نگاه کرد ... یهو از منگی در اومدم پریدم بیرون از پذیرایی ، از خجالت حتی نتونستم سلام کنم 23

    ولی خونواده رو کلی شاد کردم 4

    ویرایش شده توسط NPardis در تاریخ ۱۹/۹/۱۳۹۷   ۱۰:۳۶
  • leftPublish
  • برای شرکت در مباحث تبادل نظر باید ابتدا در سایت  ثبت نام  کرده، سپس نام کاربری و کلمه عبور خود را وارد نمایید؛    (Log In) کنید.
موضوع قبل
موضوع بعد
آخرین پست های این تالار
آخرین پست های این بخش
تبلیغات
 
تمامی حقوق مادی و معنوی سایت محفوظ و متعلق به سايت زیباکده بوده و استفاده از مطالب با ذکر و درج لینک منبع بلامانع است.
© Copyright 2024 - zibakade.com
طراحی و تولید : بازارسازان