NPardis :
یه بار هم تو دوره دانشجویی یه روز می خواستم برم سر کلاس با اعتماد به نفس و محکم و با سرعت رفتم تو کلاس و از بد شانسی چادرم گیر کرد به دسته در و با همون شدتی که داشتم می رفتم تو ، پرت شدم عقب
دخترها دورتر نشسته بودن ندیدن ولی پسرها همشون همون دم در نشسته بودن
خدا نصیب تون نکنه یعنی همشون منفجر شدن از خنده
انقد ناراحت بودم که تا چند روز تو خونه که یادم میفتاد گریه می کردم
پردیس خانم سوتیات خیلی باحالن .منم خیلی خیلی سوتی میدم طوری که بخوایم بریم خرید بهم میگن تو حرف نزن هیچی نگو :)اگه هم حرف زدی سوتی دادی به ما نگاه نکن برو ،فقط برو ،بروها، یعنی با ما نیستی .خدا شاهده برادرم بهم میگه خنگی :)) الانم یکی از دوستام بهم میگه خنگول :))