خاله ام کلی کتاب برام آورده بود تا بخونم و سرگرم بشم......
یکی از این کتابا فرهنگ اسم بود....
من و بابا دوست داشتیم اسمت معنا دار باشه و فارسی هم باشه...قدیمی نباشه ....
من اسم النا رو انتخاب کردم ...یعنی موهبت الهی...آنچه خدا هدیه کرده
بابا اما میگفت نینا قشنگه .....یعنی ظرافت و زیبایی
منم دیدم حریفش نمیشم گفتم اصلا بیا یه کاری بکنیم ..اسم نی نی رو من انتخاب میکنم و فامیلی اش رو تو هرچی دوست داری بذار
هههههههه با همین ترفند راضی شد البته بعدا گفت خودش هم النا رو دوست داشته....شایدم دلش برام سوخته بود آخه مامان خیلی ورم کرده بودم و خیلی قیافه ام دلربا بود...