اولین چیزی که دستت گرفتی دندونی ات بود ...پنج ثانیه نگهش داشتی و من 5 ساعت ذوق زده بودم....
اینقدر ذوق کرده بودم که فوری زنگ زدم به موبایل بابا
من:الو......الو.....قطع شد
بابا: الو ......صدا نمیاد....الو ......دوباره زنگ بزن.......
من: الوووووو....برو یه جا آنتن بده .....
بابا: چی شده؟ النا خوبه؟ خودت خوبی؟؟؟؟
من:آره..(.بعد 100 بار الو و برو اینور و اونور)...النا دندونی اش رو 5 ثانیه نگه داشت..الووووو
بابا: دخترم مثل باباش زرنگه....خوب میذاشتی خونه اومدم میگفتی....
منم بعدا فهمیدم بابا چی گفته!!!!!
خداییش خیـــــــــــــــــــــــــــــلی بد گفت نه مامان ..باباس دیگه بقول خودت چکارش کنیم...