خانه
155K

النا: موهبت الهی (خاطرات و عکسهای النا)

  • ۰۰:۲۹   ۱۳۹۲/۴/۱۶
    avatar
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|15007 |7040 پست
    اردیبهشت 90

    داشتم تلویزیون نگاه میکردم که النا صدام زد:الهه آب بحور (الهه آب میخوام)
    همونطور که حواسم به تلویزیون بود پا شدم و توی لیوانش آب ریختم ...دادم دستش و اومدم نشستم
    النا گفت مسی(مرسی)
    اما من یادم رفت مثل همیشه بهش بگم نوش جون
    دیدم النا تو آشپزخونه هی میگه :واااااااااااااااای واااااااااااااای وااااااااااااااااای
    پاشدم رفتم تو آشپزخونه دیدم النا داره منو نگاه میکنه و همونطور که دستش رو لپشه سر رو تکون میده و میگه : ماما نوشه نوشه
    یعنی نوش جون یادت رفت وقتی گفتم نوش جون آب خورد
  • leftPublish
  • برای شرکت در مباحث تبادل نظر باید ابتدا در سایت  ثبت نام  کرده، سپس نام کاربری و کلمه عبور خود را وارد نمایید؛    (Log In) کنید.
موضوع قبل
زیربخش
موضوع بعد
آخرین پست های این تالار
آخرین پست های این بخش
تبلیغات
 
تمامی حقوق مادی و معنوی سایت محفوظ و متعلق به سايت زیباکده بوده و استفاده از مطالب با ذکر و درج لینک منبع بلامانع است.
© Copyright 2024 - zibakade.com
طراحی و تولید : بازارسازان