خانه
159K

النا: موهبت الهی (خاطرات و عکسهای النا)

  • ۰۰:۵۸   ۱۳۹۲/۴/۱۶
    avatar
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|15007 |7040 پست
    خرداد 90

    النا: ماما ....بابا دون توش ؟؟؟(بابا جون کوش؟)

    من: بابا جون رفته شرکت.

    النا: ماما....بابا دون توش؟؟؟؟؟؟؟؟

    من : عزیزم بابا جون رفته سر کار

    النا : ماما.....بابا دون توش؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

    من : بابا جون رفته پول بیاره

    النا با لحنی حق به جانب در حالیکه سرش رو به علامت تایید تکون میداد : بابا دون...پول...هندونه (بابا جون رفته پول بیاره هندونه بخریم)

    از اون روز به بعد هر وقت بابا جون میره سر کار النا میگه :بابا پول بیاره!!!
    بیچاره باباجون .....از الان در نقش کیف پول دخملی شد....منم کار یادش دادم!!!!!

  • leftPublish
  • برای شرکت در مباحث تبادل نظر باید ابتدا در سایت  ثبت نام  کرده، سپس نام کاربری و کلمه عبور خود را وارد نمایید؛    (Log In) کنید.
موضوع قبل
زیربخش
موضوع بعد
آخرین پست های این تالار
آخرین پست های این بخش
تبلیغات
 
تمامی حقوق مادی و معنوی سایت محفوظ و متعلق به سايت زیباکده بوده و استفاده از مطالب با ذکر و درج لینک منبع بلامانع است.
© Copyright 2025 - zibakade.com
طراحی و تولید : بازارسازان