arnina :
واقعا مرد .؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟آخه چرا ؟
تو چرا نمی خواستی باهاش ازدواج کنی ؟ بهر حال دوستش داشتی اونم که می خواستت .
بعد از جداییتون ازدواج کرد ؟
اصلا چرا مرد ؟
اره واقعانی مرد... ازدواج نکرد چون هیچکی خل و چل تر از من نبود که بتونه بخاطر دوست داشتن چشمشو رو هرچیزی ببنده و ندید بگیره...
خوب اونموقعی که میخواست بیاد جلو من هنوزم که هنوزه کامل نمیشناختمش اصلنم دلم نمیخواد حالا حالاها ازدواج کنم اونم قبول کرده بود که فقط دوست بمونیم ... ن ازدواج نکرد ی هفته قبل مرگش بهم زنگ زده بود حتی حرف زده بودیم داشت مخمو میزد مثل قبل بشم باهاش ولی قبول نکردم چون واقعانی دلسرده دلسرد شده بودم اولشم بهش گفته بودم ...
دیگه خدابیامرزش میگن قلبش گرفته یهو سنگکوب کرده نمیدونم والا هرکی یچیزی میگه.....