خانه
126K

ماجراهای دانشجویی

  • ۱۰:۳۰   ۱۳۹۳/۱/۱۷
    avatar
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|20254 |8895 پست
    زیباکده

    بهزاد لابی : 
     ههههه ببین یه دقیقه نبودم چه گرد و خاکی کردن 

    پاشید، پاشید صبح شده، بیدار شید 
    همه تون ته دلتون یه وجب از سایه ی همسرتون رو که بالا سرتونه یه کم بره اونور غش میکنید، حالا واسه من ... استخ... 
    نه اِلی، نفسها، لواشک و ... دروغ میگن، حسودیشون میشه، میخوان فقط شوهر داشته باشن.
    همین مونا نمیدونی چند تا قابلمه آش و شله زرد و کباب و ... پخت تا مخ حامد رو زد 
    بچه ها بجنبید که سرکه شوخی بردار نیست هههه 
    زیباکده
    من آش هم زدم...
    نخیر تکذیب میکنم به شدت...
    اتفاقا حامد با دسته گل های پیاپی و جعبههای شیرینی متعدد مخ اینجانب روزدن...اسنادش هم موجوده
  • leftPublish
  • برای شرکت در مباحث تبادل نظر باید ابتدا در سایت  ثبت نام  کرده، سپس نام کاربری و کلمه عبور خود را وارد نمایید؛    (Log In) کنید.
موضوع قبل
موضوع بعد
آخرین پست های این تالار
آخرین پست های این بخش
تبلیغات
 
تمامی حقوق مادی و معنوی سایت محفوظ و متعلق به سايت زیباکده بوده و استفاده از مطالب با ذکر و درج لینک منبع بلامانع است.
© Copyright 2024 - zibakade.com
طراحی و تولید : بازارسازان