خانه
126K

ماجراهای دانشجویی

  • ۱۰:۳۶   ۱۳۹۲/۱۲/۱۰
    avatar
    کاربر فعال|529 |442 پست
    ترم اول که بودم یه سری ساعت 2کلاس داشتم اما نمیدونستم چه کلاسیه رفتم اکثر کلاسارو دید زدم اخرم پیداش نکردم یهو در یه کلاس بازشد یه پسری جلو در نشسته بود یواش صداش زدم گفتم کلاس زبان اینجاس اونم نامردی نکرد گف اره
    هیچی دیگه هنو رفتم داخل دیدم همشون میزگرد فیتیله ای گرفتن دارن میحرفن منم اون وسط مثه ماست ماتم برده بود اونجا فهمیدم جلسه مال بسیج دانشگا بوده فک کن
    همه برادر بودن خخخخخ
    ویرایش شده توسط نفس محمدی در تاریخ ۱۰/۱۲/۱۳۹۲   ۱۰:۳۷
  • leftPublish
  • برای شرکت در مباحث تبادل نظر باید ابتدا در سایت  ثبت نام  کرده، سپس نام کاربری و کلمه عبور خود را وارد نمایید؛    (Log In) کنید.
موضوع قبل
موضوع بعد
آخرین پست های این تالار
آخرین پست های این بخش
تبلیغات
 
تمامی حقوق مادی و معنوی سایت محفوظ و متعلق به سايت زیباکده بوده و استفاده از مطالب با ذکر و درج لینک منبع بلامانع است.
© Copyright 2024 - zibakade.com
طراحی و تولید : بازارسازان