اول ترم که اومده بودیم دستمال برای نظافت و دمکنی نداشتیم منم گفتم از بیرون پارچه بخریم بدوزیم بیاریم
دوستم رفته بود از خونشون یه پیراهن کهنه اورده بود برا تمیز کردن پله ها
چشمتون روز بد نبینه حیوونی جای سالم براش نمونده بود وقتی اورد انگار جلو مسلسل واستاده بوده!!
ازش استفاده نکردیم گذاشتیمش تو کشو کابینت هر وقت افسردگی میگیریم بهش نیگا میکنیم روحیه مون برمیگرده
(منفجرمیشیم از خنده)