بار هستی (سَبُکیِ تحملناپذیر هستی) اثر میلان کوندرا
این کتاب که در سال ۱۹۶۸ در پراگ در دورهٔ زمانی موسوم به بهار پراگ میگذرد، با مفاهیم فلسفی فراوانی سر و کار دارد. کتاب به شرحی از وضعیت زندگی هنرمندان و روشنفکران چکسلواکی پس از بهار پراگ، یعنی پس از حملهٔ اتحاد شوروی به چکسلواکی، میپردازد. شخصیت اصلی کتاب «توماس» نام دارد. توماس که جراحی معروف است انتقادات فراوانی به کمونیستهای چک دارد و این موجب میشود که او شغلاش را از دست بدهد. دیگر شخصیتهای مهم داستان «ترزا» (همسر توماس)، «سابینا» (نقاش، معشوقهٔ توماس )، و «فرانز» (استاد دانشگاه، معشوق سابینا ) هستند.
بار هستی در خلاصه دربارهٔ درک این موضوع است که تشخیص راه درست از راه غلط برای انسان غیرممکن است. بههمین دلیل راه غلطی وجود ندارد و انسان مبرا از اشتباه است.
******************************************************************************
تجربه شخصی من، با خوندن این کتاب وقتی پیش دانشگاهی بودم، دوباره با خوندن کتاب آشتی کردم! چون تو اون دوره از رومان دیگه خوشم نمیومد.
نثر بی نظیر و نگاه مستق و متفاوت کوندرا که در ایران هم خیلی محبوب هست، باعث میشه که نگاه و مطالب با معنا و فلسفه عمیق رو به راحتی درک کنید و حتی شخصی کنید.
من پیشنهاد میگم گاهی کتاب های خیلی عمیق رو با زمزمه ی یک آهنگ غریب و بی کلام و با صدای خیلی کم تجربه کنید.