برای اولین قدم یک کتاب از یک اندیشه سنگین ( به نظر خودم )
شب های روشن اثر فئودور میخایلوویچ داستایوفسکی
داستان بلندی از فئودور میخایلوویچ داستایوفسکی نویسنده روس، که در 1848 انتشار یافته است و، از نظر زمانی، دومین اثر این نویسنده بزرگ است. اثری که خود داستایفسکی، در یکی از نامه هایش، آن را «رمان احساساتی» تعریف کرده است. مع الوصف با توجه به بافت غیرواقعی آن، درست تر این است که «تفنن رمانتیک» خوانده شود. جوانی نسبتاً احساساتی و پرشور در خیابان به دختری برمیخورد که در او تأثیری حاد به جا میگذارد. در آغاز، این ضربه صاعقه آسا از حدود طبیعی فراتر نمیرود که فردی یکه و تنها در حضور موجودی دلپذیر، که با لذتی خاص به سخنانش گوش فرا میدهد، احساس میکند. لیکن، پس از چند دیدار شبانه، که درآنها این دو جوان فقط به سخن گفتن با یکدیگر میپردازند، مرد میبیند که عشق افلاطونی او در تبدیل به طلب جسمانی شده است. وی برعهده میگیرد که از جانب دختر به نامه های نامزد او، دانشجویی ساکن شهر دیگر، پاسخ بنویسد و بدینسان برای خود رؤیای یک ماجرای عشقی شخصی دست و پا کند.بر اساس این کتاب فرزاد مؤتمن فیلم بسیارزیبایی با بازی هانیه توسلی ومهدی احمدی ساخته بنام شبهای روشن.
شبهای روشن رمان کوتاه و متفاوتی از فئودور داستایوفسکی است: رمان کوتاهی که گرچه به اعتقاد منتقدان ادبی از شاهکارهای این نویسنده نیست اما رمان بسیار مطرحی است. این رمان
جدای از جایگاه ادبیاش با سینما گره خورده است و حتی شاید بیشتر با اقتباسهای سینماییاش شناخته شده است. رمان «شبهای روشن» در ایران چندباری ترجمه شده است؛ زهرا خانلری از زبان فرانسه و ترجمه دیگری از دکتر قاسم کبیری که بیشتر خوانده شده است و البته دیگرانی که همه به سالهای دور بازمیگردد.