دوست داشتم کسی جایی منتظرم باشد سبک نوشتار آناگاوالدا متفاوت، بسیار روان و بی تکلّف و ساده
است. می بینی که نوشتن می تواند روایت ساده و صادقانۀ آن چیزی باشد که هست و
خواندن همیشه در انتظار حادثه ای نشستن نیست.خواندن می تواند مروری ساده باشد بر
آن چه که هست.بی کم وکاست.نقطۀ قوت آناگاوالدا در این است که همان گونه که آدمی
سخن می گوید، می نویسد.منتقدی در باب او می گوید:کلام مکتوب از کلام شفاهی پیشی
نمی گیرد، از آن عقب نمی ماند، آن را دو چندان نمی نماید، بلکه به سارگی جایگزین
آن می شود.
آناگاوالدا در سال ۱۹۷۰ در بولوین در حومۀ پاریسبه دنیا آمد. در ۲۹ سالگی با مجموعۀ داستان« دوست داشتم کسی جایی منتظرم باشد» به موفقیت بزرگی دست یافت. این کتاب در خارج از فرانسه به ۱۹ زبان ترجمه گردید. آناگاوالدا خود می گوید: فکر می کنم راهی وجود دارد که بتوان از واقعیات تلخ و ناخوشایند به آرامی سخن گفت. به هر حالبهترین راه برای بیرون رفتن از کسادی بازار روزمرّگی همین است.
ای انتظارپس کی به پایان میرسی و چون به پایان رسی بی توچگونه توانم زیست «اندره ژید »
جلد قرمز کتاب و چهره ی اروم نویسنده روی اون رو دوست دارم. اما بیشتر از اون اسم کتاب
قشنگه. «دوست داشتم کسی جایی منتظرم باشد». خوب وقتی اسم یک کتاب این باشه من یکی
بدون معطلی میخرمش. شاید چون خودمم دوست دارم کسی جایی منتظرم باشه. احساسات انسان
ها نقش اصلی رو توی داستان ها دارند. عشق ، نفرت ، خیانت ،نا امیدی و دلتنگی.