خانه
3.43K

در حیرتم..

  • ۰۹:۲۳   ۱۳۹۳/۱/۲۶
    avatar
    کاربر جديد|1 |8 پست

    در
    کوچه و خیابان که می روی، ناگهان کودکی جلویت می‌آید و می‌گوید آقا یا
    خانم! یه دونه نون برام می‌خری بخورم؟ و تو حیران می‌مانی که یعنی چه؟!
    می‌خری برایش یا نه بماند.






    باز هم در کوچه و خیابان راه می روی، در کوچه ای می بینی زنی سن و سال
    گذشته توی سطل آشغال های بزرگ، همان پلاستیکی ها که اکنون بیشترشان فلزی
    شده است دارد می جورد ببیند چیزی پیدا می کند و شاید تو از او بپرسی مادر
    یا ای خانم در پی چه هستی؟! و او بگوید؛دنبال چیزی هستم که شاید توی این
    آشغال ها پیدا بشه ببینم می تونم بخورم یا نه؟


    و باز در خیابان پشت چراغ قرمز توی ماشینت هستی. فصل زمستان و تابستانش
    زیاد فرق نمی کند! سرما باشد تو توی ماشین با لباس گرم و بخاری، یا گرما
    باشد کولر روشن کرده ای و خنک است. کودکی نحیف و فرسوده پشت پنجره نمایان
    می شود و گلی را نشانت می دهد. می خری یا نمی خری بماند!




    پس از این همه ماجراهایی که هر روز می بینی شاید به یاد مدرسه هایی بیفتی
    که به خاطر نداشتن امکانات اولیه یا همان نداشتن یک بخاری «کمی» استاندارد
    دانش آموزان در کلاس می سوزند، تعدادیشان می میرند و بقیه هم چهره هایشان
    چروکیده می شود و تا آخر عمر عذاب این چهره چروکیده را با خود دارند و شاید
    هم آرزویشان این بود که مانند همکلاسی های پر کشیده شان آن ها هم می رفتند
    تا این درد و رنج را با خود حمل نمی کردند.




    و شاید هم به یاد آن بیمارانی می افتی که داروهایشان اکنون و به خاطر هر
    دلیلی مانند تحریم و اختصاص ندادن ارز مرجع برای واردات داروهای ویژه و یا
    ترخیص نشدن به موقع، دیگر امیدی به زنده ماندنشان نیست.




    و آنگاه به یاد واردات خودروهای لوکس چند صد میلیونی می افتی که با پول
    این مملکت وارد شده است و تو نمی توانی این تناقض را برای خودت حل کنی!




    اما این پایان داستان و ماجرا نیست. تازه یادت می افتد که ای بابا اینها
    که چیزی نیست یک تیم باشگاهی فوتبال در این مملکت به خاطر چند بار مربی عوض
    کردن میلیاردها تومان هزینه می کند.




    انگار مد روز شده است که هی مربی عوض کنند و هی میلیاردی پول بدهند. آن هم
    از پول بیت المال. برای یک فصل که 9 ماه است یک میلیارد و 500 میلیون
    تومان گرفتن که رقمی نیست هست؟!




    تازه وسط فصل هم که مربی عوض می کنند باید حق و حقوق آن مربی را تمام و
    کمال پرداخت کنند اگر هم خارجی باشد که دلار و یورو باید بدهند، و باز هم
    برای کلاس های درس بخاری نیست!




    برای این کارها پول هست، برای بخاری مدرسه پول نیست. برای مربی خارجی که
    می آید همه بسیج می شوند تا خدای ناکرده به او بد نگذرد و هتل آنچنانی و از
    اینجور چیزها برایش مهیا می کنند، برای واردات دارو ارز نیست.




    کشورهایی را می بینیم که تیم های باشگاهیشان وقتی پول به مربی می دهند از
    محل درآمد خود همان باشگاه است. نه از جیب دولت که بودجه کشور است.




    هر چه هست این است که اولویت ها کدام است؟ مدرسه و دارو و اینجور چیزها یا
    پول بی زبان را خرج مربیانی کردن که درآمد یک فصلشان شاید بیشتر از حقوق
    30 سال کار کردن یک کارگر باشد.



    خودتان محاسبه کنید. حقوق یک کارگر با میانگین 600 هزار تومان را بگذارید کنار یک میلیارد و 500 میلیون تومان برای یک مربی!

     
  • leftPublish
  • برای شرکت در مباحث تبادل نظر باید ابتدا در سایت  ثبت نام  کرده، سپس نام کاربری و کلمه عبور خود را وارد نمایید؛    (Log In) کنید.
موضوع قبل
زیربخش
موضوع بعد
آخرین پست های این تالار
آخرین پست های این بخش
تبلیغات
 
تمامی حقوق مادی و معنوی سایت محفوظ و متعلق به سايت زیباکده بوده و استفاده از مطالب با ذکر و درج لینک منبع بلامانع است.
© Copyright 2024 - zibakade.com
طراحی و تولید : بازارسازان