alma fatami : پری یه بار رفتم آرایشگاه اومدم خونه هیچی نگفت منم بهش گفتم نگاه یکی از دوستام میگه وقتی میرم آرایشگاه شوهرم یه عالمه ازم تعریف می کنه که مثلا چه ابروهایی و.... بعد یه ماه بدون وقت قبلی رفتم آرایشگاه بهش گفتم دارم میرم ، موقع برگشتن همین که منو دید یه عالمه تعریف کرد منم اونقد تعجب کردم آخه اصلا آرایشگاه بسته بود من اصلا اصلاح نکرده بودم یعنی مامانش می گفت چیکار کنه بچم همین جوریشم خوشگلی بچم نمی فهمه این حرفش برا ماس مالی بودها دیگه منم عادت کردم زیاد در مورد این مسائل سربه سرش نمیذارم