به گزارش رکنا، علیرضا چندماه قبل با مراجعه به پزشک متخصص قلب و عروق، متوجه می شود که انجام هرگونه فعالیت ورزشی را برای وی مطلقا ممنوع است و درصورت رعایت این نکته و عدم فعالیت های ورزشی وی می تواند مانند یک فرد عادی به زندگی خویش ادامه دهد. اما با وجودی که مسولان مدرسه و معلم ورزش وی از این موضوع آگاه بوده اند وی را مجبور به انجام فعالیت های ورزشی می کنند.
پدر داغدیده علیرضا در گفتگو با رکنا گفت: هنگام ثبت نام برای سال تحصیلی جدید 94 نیز ضمن تکمیل فرم ثبت نام برای تکمیل فرم مربوط به پزشک پسرم مراجعه کردیم و وی فرم پزشکی را تکمیل و گواهی مدرسه را مهر کرد و گواهی کرد که انجام هرگونه فعالیت ورزشی برای علیرضا مطلقا ممنوع شود. این گواهی توسط ناظم مدرسه ضمیمه پرونده تحصیلی فرزندم شد و مراحل ثبت نام توسط وی انجام شد. مدیر مدرسه مبلغ سی هزار تومان مربوط به بیمه دانش آموزی را نیز از ما دریافت کرد و توضیح داد که دانش آموز به طور شبانه روزی تحت پوشش این بیمه قرار دارد.
علاوه بر ضمیمه کردن گواهی پزشک، روز اول بازگشایی مدارس به مدرسه مراجعه کردم و ضمن گفتگوی مجدد و مفصل با ناظم مدرسه و تاکید این موضوع که اهمیت زیادی این مساله دارد را به ناظم گوشزد کردم و از وی خواستم توجه ویژه ای(جسمی و عاطفی) برای پسرم قائل شود، از ایشان مجدد خواستم که کلیه معلمان فرزندم و کلیه پرسنل را در جریان بیماری فرزندم بگذارد.
وی گفت: باز هم با وجود این توضیحات مفصل و مکرر در آغاز اولین زنگ ورزش سال تحصیلی مجددا به دبیرستان مذکور رفتم و با دبیر ورزش راجع به بیماری فرزندم و تاکید پزشک جهت ممنوعیت مطلق برای ورزش کردن پسرم صحبت کردم و ملتمسانه از وی خواستم که همه جانبه از فرزندم مراقبت های زیادی به عمل آورد و به هیچ عنوان فرزندم را مجبور به انجام هیچ گونه ورزشی نکند. دبیر ورزش نیز تعهد اخلاقی و انسانی به من داد که تمامی این خواسته ها و مراقبت ها را انجام داده و به هیچ طریقی ایشان را مجبور به ورزش کردن نکند و برای فرزندم رشته شطرنج در نظر می گیرد که متاسفانه به هیچ کدام از تعهدات خویش عمل نکرد.
وی در خصوص روز حادثه گفت: حادثه منجر به فوت علیرضا در روز شنبه اول اسفند سال گذشته در حین ورزش اتفاق افتاد. اخبار هواشناسی سراسری و هواشناسی خوزستان در 3 روز آخر بهمن 94 برای کلیه شهرستان استان خوزستان را پدیده گرد وخاک همراه با کاهش دید اعلام کرده بود. تا اینکه زنگ ورزش فرا می رسد و دبیر ورزش علاوه بر مجبور کردن فرزندم به تعویض اونیفرم مدرسه و پوشیدن لباس ورزشی، ابتدا به سمت ایشان می رود و وی را بلند می کند ولی فرزندم مجدد می نشیند که دوباره معلم به سمت او آمده و با اشاره دست هایش او را مجبور به دویدن در دور زمین ورزش (حیاط مدرسه) می کند. در فیلم حادثه فرزندم فرم نارنجی- زرد همراه با شلوار خاکستری پوشیده است و معلم با اندکی دقت در فیلم قابل مشاهده است و کفش سفید و اورکت پوشیده است و بی توجه به فرزندم مشغول دیدن دیگر شاگردان است.
بعد از دوبار دویدن دور زمین پسرم سمت نیمکت می رود و می نشیند و کمتر از یک دقیقه تمام علایم حیاتی اش را از دست می دهد به طوری که فاقد نبض و تنفس می شود. همکلاسی ها و دوستانش می گویند علیرضا روی شانه بغل دستی اش که روی نیمکت بود می افتد و بچه ها از ترس بلند شده و فرزندم روی زمین می لغزد. بچه ها با صدا زدن معلم ورزش وی را مطلع می کنند. معلم ورزش بر بالین فرزندم حاضر می شود و شروع به ماساژ دادن قلب اش می کند و با وقت کشی های بسیار به اورژانس زنگ می زنند و به اصطلاح زمان طلایی برای نجات پسرم از بین می رود. بیش از 15 دقیقه فرزندم روی زمین افتاده و با وجود ماشین های بسیاری که در حیاط مدرسه پارک شده بود و با توجه به اینکه فاصله مدرسه تا بیمارستان فقط 500 متر بود هیچ کدام از مسئولان فرزندم را به بیمارستان منتقل نکردند و با اتلاف وقت منجر به تحمل بی اکسیژنی در وی می شوند و درنهایت اورژانس وارد مدرسه می شود و بعد از 10 الی 15 دقیقه تلاش برای نجات جان فرزندم وی را احیا می کنند.
پدر علیرضا در ادامه گفت: هیچ کدام از مسئولان و حتی معلم ورزش فرزندم را با اورژانس تا بیمارستان همراهی نکردند و پسرم تک و تنها با 2 نفر از همکلاسی هایش به بیمارستان منتقل شد. بعد از این حادثه ناظم با ما تماس گرفت وگفت سید علیرضا چش بود؟؟!! همین الان بردنش بیمارستان! همسرم با اعتراض به مدیر مدرسه گفت که چرا ما را بی خبر گذاشته اید و فرزندم را زودتر یا با ماشین خودتان به بیمارستان منتقل نکرده اید؟
اما مدیر پاسخ داد ما در قبال فرزند شما هیچ مسئولیتی نداریم! معلم ورزش بعد از این حادثه نه تنها فرزندم را تا بیمارستان همراهی نکرد حتی در زمان بستری بودن وی در بخش مراقبت های ویژه (ICU) نیز به ملاقات اش نیامد. ما خواستار فیلم حادثه بودیم که مدیر با بهانه های مختلف از نمایش آن خودداری می کرد و نیز با مراجعه به اداره آموزش و پرورش دزفول ضمن مراجعه به قسمت بازرسی و شکایات خواستار شکایت بودیم که مسئول مربوطه ضمن سرد کردن ما و دادن وعده هایی چون بگذارید ان شاالله فرزندتان به منزل برگردد بعد شخص خودم برای شکایت پشت شما هستم و... از انجام این کار سر باز زد.
بعد از گذشت 4 روزی که پسرم در کما بود بالاخره در صبح روز 4 اسفند به دیدار حق شتافت. بعد از 3 دختر آن هم با نذر و نیاز خدا این پسر را به من و خانواده ام هدیه داده بود.اما با سهل انگاری مسولان مدرسه الان او را نداریم.
برخی از پرسنل بیمارستان ضمن تاکید بر اینکه نبایست پسرم را مجبور به ورزش کردن می کردند گفتند اگر زمان حیاتی برای نجات وی توسط مسئولان مدرسه سوزانده نمی شد فرزندتان اکنون در آغوش خانواده اش بود. شکایت خود را تسلیم مراجع قضایی کردم و خواستار احقاق حقوق فرزندم و مجازات مقصران و مسببان قتل غیرعمد وی هستیم.
معلم ورزش در اظهاراتش عنوان کرده است که من علیرضا را مجبور به ورزش نکردم و حتی با نمایش فیلم حادثه در حضور وی تصویر خود را در فیلم انکار می کند و می گوید من نیستم! رفتار اداره و مسئولان مدرسه پس از شکایت به شدت تغییر کرده بود و فیلم کامل حادثه را تسلیم دادگاه نکردند.