شکستهای ما در رابطههای قبلیمان، تصمیماتی که ما در مورد روش رفتار کردن با هم میگیریم، را شکل میدهد و باعث میشود از آنها تجربه کسب کنیم. با توجه به این موضوع، نکات و راهنماییهای برای یک ازدواج عاقلانۀ، از طرف زنی که در مقابل مشکل طلاق، غالب آمده و پیروز شده است، را بشنوید.
1. به شوهر خود احترام بگذارید. مهمترین نیاز یک مرد، این است که مورد احترام قرار گیرد و شخصی که او بیشتر از همه میخواهد که بهش احترام بگذارد، همسرش میباشد. مشکلی که وجود دارد این است که آنها فقط زمانیکه آن را به دست میآورند که شایستگی احترام ما را دارند. بله، ما از شوهرانمان میخواهیم که تصمیمی بگیرند، که در نهایت احترام ما را جلب کنند، اما حقیقت این است که شوهر شما یک انسان است. انسان کسی است که اشتباه میکند. این مردی است که شما انتخاب کردهاید تا مابقی زندگیتان در کنارتان باشد و کسی که خانوادۀ شما را رهبری کند و او فقط نیاز دارد که برای این صفت و خصوصیت، مورد احترام قرار گیرد. وقتیکه به او احترام میگذارید، حتی زمانیکه شایستگیاش را ندارد، این کار به او انگیزه خواهد داد تا آن را کسب کند. این بدان معنی نیست که شما وانمود کنید که تمام انتخابهایش خوب هستند حتی زمانیکه نیستند. چنین مواردی نیاز به بررسی دارد، اما شما میتوانید اختلافها و تفاوتهایتان را با احترام هموار کنید.
2. از قلبتان محافظت کنید. آسمان همه جا همین رنگی است. این دروغ را باور نکنید که با یک هیکل خوشاندامتر، یک حقوق بیشتر، یک ماشین پرسرعتتر و یا یک خانۀ بزرگتر، شما یک زن شادتر خواهید شد. دنیا پر است از چیزها و افرادی که به شما یادآوری میکنند که شما بهترینها را ندارید، اما این درست نمیباشد. طوری زندگی کنید که با آن خوشبخت هستید و شاکر باشید. همۀ ما کشمکشهایی داریم و حتی زمانهایی وجود دارد که دوست داریم تا در یک خانۀ 1000 متری زندگی کنیم، اما این متراژ خانه، به اندازۀ روابطتان، خوشنود کننده نمیباشد. قلب خود را از چیزها و افرادی که سعی میکنند تا شما را متقاعد کنند که زندگیتان و شوهرتان به اندازۀ کافی خوب نیستند، محافظت کنید. همیشه، بزرگتر، پرسرعتتر، قویتر یا درخشانتر، وجود دارد، اما شما تا زمانیکه از چیزهایی که اکنون دارید خوشنود نباشید، هرگز راضی نمیشوید.
3. خدا،شوهر،بچهها......به این ترتیب. میدانیم که این موضوع، بخصوص در میان مادرها، یک فلسفۀ عمومی نیست، اما این اعتقاد از اهمیت زیادی برخوردار میباشد، بنابراین خدا در زندگی، در اولویت قرار دارد. اما صرفنظر از باور شما، شوهرتان باید قبل از بچههایتان باشد. مگر اینکه شما با کسی ازدواج کرده باشید که فحاش و بیادب باشد (که در اینصورت، من اصرار میکنم که شما به دنبال کمکی فراتر از چیزی که این مطلب به شما میدهد، باشید.) هیچ مردی در ذهن خود از شما نمیخواهد که بچههایتان را کنار گذاشته و از آنها غفلت کنید تا نیازهای او را برآورده کنید. اینها به این معنی نیست. زمانیکه شما سوار یک هواپیما هستید، خدمۀ پرواز تا قبل از بلند شدن هواپیما، آمادگی قبلی مورد نیاز را به شما میگویند. زمانیکه در مورد چگونگی به کار بردن ماسک اکسیژن توضیح میدهند، مسافران آموزش داده میشوند که در ابتدا ماسک را بر روی صورت خود بگذارند. این به این خاطر است که آنها فکر میکنند که شما مهمتر از بچههایتان هستید؟ مطلقاً نه. اما شما نمیتوانید به طور مؤثر به کودک خود کمک کنید، اگر خودتان نتوانید تنفس کنید. مانند همین، در مورد ازدواج و فرزندداری نیز صدق میکند و شما نمیتوانید به طور مؤثر به عنوان والدین برای فرزندانتان عمل کنید، اگر ازدواج شما از هم پاشیده و موفق نباشد. زمانی وجود خواهد داشت که بچههایتان خانه را ترک میکنند تا به دنبال رویاهایشان بروند. اگر شما یک رابطۀ پایدار با شوهرتان پرورش ندهید، هردو آشیانۀای از هم پاشیده و قلبی شکسته خواهید داشت.
4. ببخشید. هیچ کسی کامل نیست. هر کسی اشتباه میکند. اگر شما عادت به بخشش داشته باشید، برای هر چیزی از اشتباهات عمده و بزرگ تا دلخوریهای کوچک (من هر روز باید شوهرم را به خاط اینکه حولۀ خیس را روی پیشخوان حمام میاندازد، ببخشم)، شما باعث خواهید شد که خشم و رنجشتان، بزرگتر نشده و رشد نکند.
5. بیان کردن. راجع به احساساتتان صحبت کنید. حرفهایی مانند اینکه «تو باید بدانی چرا من عصبانی هستم» و مانند اینها، کاملاً ناعادلانه میباشد. به یاد داشته باشید که گاهی فقط نیاز دارید که احساستتان را بیان کنید.
6. برنامهریزی برای یک قرار ملاقات. این چیز جدیدی نیست، اما خیلی مهم میباشد. هرگز قرار ملاقات گذاشتن با همسرتان را متوقف نکنید. حتی اگر شما نمیتوانید از عهدۀ شام و یا یک فیلم بر بیایید، صرف یک زمان دونفرۀ منظم با همسرتان، ضروری میباشد. راجع به صورتحسابها، برنامهها یا بچهها صحبت نکنید. سعی کنید در مورد آینده رویاپردازی کنید، یا در مورد تعطیلات رویایی، برنامهریزی کنید. بهصورت عاطفی با هم ارتباط برقرار کنید، خواهید دید بعد از سالها، چیزهای جدیدی راجع به یکدیگر یاد میگیرید.
7. هرگز حرفهای تهدیدآمیز نزنید. اگر میخواهید این را بگویید، بهتر است که آن را معنی کنید. ساده و واضح، طلاقِ تهدیدی، مبارزۀ عادلانهای نمیباشد. این هرگز به شما کمک نمیکند تا احساس بهتری داشته باشید.
8. زبان عشق و محبت او را یاد بگیرید. هر کسی یک زبان عشق و محبتی دارد. راهی که شما عشق را درک میکنید، اغلب با راهی که همسرتان عشق را درک میکند، متفاوت است. آیا او کلمههای تأکیدی و تصدیقی را دوست دارد؟ یا آیا او زمانیکه به او هدیهای میدهید، بهتر پاسخ میدهد؟ زبان عشق و محبت او هرچه که هست، آن را یاد بگیرید و از آن استفاده کنید. اگر شما با اصول زبان عشق و محبت ناآشنا هستید، میتوانید بیشتر راجع به آنها یاد بگیرید.
9. هرگز در مورد او، منفی صحبت نکنید. اگر در دورۀ دشواری از زندگی زناشوییتان هستید و به مشاوره نیاز دارید، به یک مشاو مراجعه کنید. مشاور خانواده یک انتخاب عالی میباشد، اما سعی کنید به خاطر داشته باشید که اعضای خانواده و دوستان شما، افراد بیطرفی برای دادن مشاوره نمیباشند. بحث و استدلالی که آنها میشنوند، یک طرفه بوده و آنها اغلب احساس و نظر منفی نسبت به شوهر شما پیدا میکنند، که این احساس تا زمانیکه شما و شوهرتان، آن را از بین نبرید، فروکش نمیکند. از وجهۀ او در مقابل کسانی که به شما نزدیک هستند، حمایت و حفاظت کنید و از کسانی که واقعاً بیطرف هستند، کمک بخواهید.
10. دوست داشتن را انتخاب کنید. در یک زندگی زناشویی، زمانهایی وجود دارد که شما ممکن است بیدار شوید و دیگر عاشق نباشید. بههرحال، دوست داشتن را انتخاب کنید. زمانهایی هست که ممکن است شما دیگر برای شوهرتان جذاب نباشید و یا او برای شما جذابیت نداشته باشد. بههرحال، دوست داشتن را انتخاب کنید. ازدواج یک تعهد است. در بیماری و سلامت، در زمانهای خوب و بد. آن قولها و عهدها، مقدس هستند. آنها نمیگویند «اگر شما زمان بدی دارید». آنها میگویند «در زمانهای خوب وبد». این اشاره دارد به اینکه زمانهای بدی نیز وجود خواهد داشت. این اجتنابناپذیر میباشد، پس انتخاب کنید که دوست داشته باشید. او ارزشش را دارد.