بازی با کلمات بی نقطه و ادامه با آخرين حرف كلمه ي قبلي

آرام

رها عمه ی مهسا ست. مهسا همسر ارسطوه. سام دوست صمیمی و از دوران کودکی ارسطوءه، داوود و همسرش دلارام کلاس ارگ می رفتن پیش ارسطو که از اونجا با بقیه دوست شدن. الان سام عاشق رها شده اما رها درگیر یک عشق یکطرفه هست. رها عاشق مهرداده ولی مهرداد فقط به رها به عنوان یه سرگرمی نگاه می کنه....

سریال ترکیه ای شده واسه خودش

وای آره مرسی آذر جونم من تو رو نداشتم چی کار می کردم

ایده خیلی خوبیه

هر کدام سام را درسی دهد. درسِ اصلی : هالوگری و کمرو ایِ سام معدوم گردد.

در راه صعودِ مهرِ رها ، سام کاملا سعی کرد. او کمرو ای را رها کرد و رها را کادو داد.

در حالی که مهرداد وعده کادو می داد.

دی ماه ، رها کار در اداره گمرک را رها کرد و کمک مالی مهرداد را سوال کرد. مهرداد او را طرد کرد. اما سام سوی او آمد و کمک کرد .

خیلی عاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااالیه

دلا کم رو سوی کاری که هردم درد سر دارد
که هر کس در هوس گردد مراد دل هدر دارد
درا در کوی دلداری که گردی محرم دلها
دلی کو گرد او گردد همه در و گهر دارد
اگر درد دلی داری مگو در مسمع هر کس
ره او رو سوی او رو که در هر کو دری دارد
هوای وصل او داری اگر در سر، سحرگه رو
که هر کس وصل او را در دعاهای سحر دارد

الهی توبه
مونا خواهر چه کردی من الان چه جوری برم سرجلسه امتحان
همه فرمولا پرید
یاااااااااااااااااااااااااااخدا

دلا در رایِ همراهی مگردی
که هردم همدم دوری مگردی
{(شعر کلی عمیقه و باید بارها بخونید تا معنیش رو متوجه بشید )
شاعر میگه: دلا به فکر همراهی و دوستی مباش که به دوری و تنهایی مبتلا نشوی!!!
احسنت}