میان همهمه و هیاهوی شهر وقتی دستت را زیر چانهات میزنی و از پنجره تاکسی به بیرون خیره میشوی، کاشکیها و کاشکیها به سراغت میآیند. برخی از این کاشکیها و آرزوها تو را به گذشته میبرند، به همه آنچه که میشد باشد، میشد بشود، ولی نیست و نشد.
آرزوهایی که رنگ و بوی حسرت دارند و شاید کمی اخم روی صورت شما بنشانند، چرا که هیچ راهی برای رفتن به گذشته و رسیدن به این آرزوها نیست. اما کاشکیها و آرزوهایی هم هستند که رنگ و بوی امید دارند، از آینده میآیند و لبخند را روی لبهای شما نقاشی میکنند. آن وقت است که حس خوب تو به همه آدمهای اطرافت که نه به همه چیزهای اطرافت منتقل میشود. به بغل دستیات لبخند میزنی، موقع پیاده شدن خوش و بش میکنی، به راننده روز بخیر میگویی و انگار همهچیز برای تو رنگیرنگی میشود.
آدمی به همین امیدها و آرزوها زنده است و این وظیفه همه ماست، وظیفه انسانی و اجتماعی ماست که خودمان و اطرافیانمان را نسبت به آینده هشیار، امیدوار و خوشبین نگه داریم. اگر این احساسهای خوشبینانه بمیرند، اگر امید در دل مردمان بمیرد، اگر برای خوبیها آرزو نکنیم، هیچ چیز دیگری چون ملیت، قومیت، همزیستی و … نمیتواند ما را در کنار هم نگه دارد.
وب سایت
سال از نو آرزو از نو تلاشی است در جهت ترغیب مردم برای امید داشتن، برای آرزو کردن، آرزو برای سال جدیدی که پیش رو دارند. برای ساختن تصاویر مثبت برای خودشان و جامعهشان.
آرزوی خود را ثبت کنید، آدمهای زیادی هستند که دست به سوی آسمان دارند و برای شما دعا خواهند کرد.