خانه
2.23K

در دادگاه خانواده (طنز)

  • ۱۲:۳۴   ۱۳۹۴/۳/۲۷
    avatar
    کاربر جديد|89 |55 پست



    مطالب طنز و خنده دار,طنز طلاق


    مطلب طنز در دادگاه خانواده


     


     حاج آقا(قاضی): خودتونو کامل معرفی کنید…



    - شوهر: کاظم! برو بچ بهم میگن کاظم لب شتری! دیلپم ردی! ۲۳ ساله!



    - زن : نازیلا! لیسانس هنرهای تجسمی از دانشکده سیکتیروارد فرانسه! ۲۰ ساله!



    – حاج آقا : چه جوری با هم آشنا شدید؟



    - شوهر : عرضم به حضور اَ نورت حاجی! ایشون مارو پسند کردن!



    مام دیدیم دختر خوبیه گرفتیمش!!!



    - زن: حاج آقا می بینین چه بی چشمو روئه! حاج آقا تازه سابقه دارم هست!



    - شوهر: حاجی چرت میگه! من فقط دو سال اوفتادم زندان اونم با بی گناهیه کامل!



    – حاج آقا : جرمت چی بود؟



    – شوهر : حاجی جرم که نمی شه بهش گفت!



    داش کوچیکم حرف گوش نمیکرد … مختوع النسلش کردم !



    - زن : حاج آقا می بینین چقد بی احساسه !



    - حاج آقا : خواهر من شما به چه دلیلی تقاضایه طلاق کردین ؟



    - زن : حاج آقا ما الان درست ۳ ساله که ازدواج کردیم ولی این آقا اصلا عوض نشده!



    - شوهر : دهه ! بابا بکش بیرون ! حاجی بده اصالتمو از دست ندادم ؟



    - حاج آقا : خواهر من شما فقط به خاطر اینکه ایشون عوض نشده میخواین طلاق بگــــــــیرین؟



    - زن : حاج آقا اولش فکر میکردم درست میشه ! گفتم آدمش میکنم ! مدرنش میکنم !



    حـاج آقا این شوهر من نمیفهمه تمدن چیه ! نمیدونه مدرنیسم چیه!



    - شوهر : بابا! را به را گیر میده ! این کارو بکن ! این کارو نکن !



    این لباسو بپـــوش !! اونو نپوش ! حاجی طاقت مام حدی داره !



    - زن : حاج آقا به خدا منم تو فامیل آبرو دارم ! دوست دارم شوهرم شیک ترین لباسارو بپـوشه!



    - شوهر : حاجی میخوایم بریم خونه اون بابای قالپاقش !!!



    گیر میده میگه باید کروات بزنی ! به مولا آدم با کروات یبوست میگره !



    نفسمون میات بالا ولی پایین رفتنش با شابدوالعظیـــمه !



    حاجی ما از بچگی عادت داشتیم دو سه تا تکمه مون وا باشه !!



    - حاج آقا : خواهر من حق با ایشونه !



    - زن: حاج آقا بهش میگم تو خونه زیرشلواری نپوش ! یکی میاد زشته ! حد اقل شلوارک بپوش!



    - شوهر : حاجی من اصن بدون زیرشلواری خوابم نمی بره ! بابا چاردیواری اختیاری !



    - حاجی جونم برات بگه که گیر داده خفن که سیغار نکش !



    رفته برام پیپ خریته ! آخه خداییـــش این سوسول بازیا به ما میات؟!!



    - زن : حاج آقا شما نمیدونین من چقدر سعی کردم حرف زدن اینو درست کنم ! نشد که نشد !



    - شوهر : حاجی رفته واسه من معلم خصوصی گرفته ! فارسی را درست صوبت کنیم !



    دیــــگه روم نمیشه جولو بچه محلا سرمو بلند کنم !



    حاجی خسته مونده از سر کار میام خونه به جای چایی واسه من کافی شاپ میاره ! درســته آخه ؟!



    حاجی از وقتی گرفتمش ۳۰ کیلو کم کردم ! از بس که از این غذا تیتــیشـیا داده به خورده ما!!!



    لازانتـیا و بیف استراگانورف و اسپاقرتی و از این آت آشغالا



    حاجی هرکی یه سلیقه ای داره ! خب منم عاشق آب سیرابی با کیک تیتاپم !!!



    - زن : حاج آقا یه روز نمی شه دعوا راه نندازه ! چند بار گرفتنش با وثیقه آزادش کردیم …



    - شوهر : آره ! رو زنم تعصب دارم ! کسی نیگا چپ بهش بکنه ! ... !!!



    – حاج آقا:خب شما که اینهمه با هم اختلاف فرهنگی و اقتصادی داشتین چرا با هــــــــم ازدواج کردین ؟



    – زن : عاشقش بودم ! دیوونش بودم ! هنوزم هستم... !!!


     




  • leftPublish
  • ۱۳:۲۵   ۱۳۹۴/۳/۲۷
    avatar
    مامان خانم بهار
    کاربر فعال|504 |627 پست
    معجزه عشق!!!!!!!!!!!!!!!!1
  • برای شرکت در مباحث تبادل نظر باید ابتدا در سایت  ثبت نام  کرده، سپس نام کاربری و کلمه عبور خود را وارد نمایید؛    (Log In) کنید.
موضوع قبل
زیربخش
موضوع بعد
آخرین پست های این تالار
آخرین پست های این بخش
تبلیغات
 
تمامی حقوق مادی و معنوی سایت محفوظ و متعلق به سايت زیباکده بوده و استفاده از مطالب با ذکر و درج لینک منبع بلامانع است.
© Copyright 2024 - zibakade.com
طراحی و تولید : بازارسازان