خانه
1.94K

سردرگمی

  • ۱۳:۳۳   ۱۳۹۶/۱۰/۲۰
    avatar
    کاربر جديد|0 |1 پست

    سلام

    فامیل دوریم

    اولین بار که ابراز علاقه کرد...18  سالم بود...به خواهرم پیام دادن که من خواهرتون رو از بچگی دوست دارم...

    خواهرم که به من گفت من فقط میخندیدم گفتم مطمئنم اون پیام رو خودش نداده و اصلا باور نکردم...به هیچ عنوان باور نکردم...به مامانم گفتم ...مامانم زنگ زد خونه شون و ما چون فکر میکردیم کار خواهرش باشه این مسخره بازی، با خواهرش حرف زد که چرا اینکار رو کردی و از این حرفا...

    برای من تموم شد چون هم احساس میکردم و  هم یه جوری مطمئن بودم که خواهرش پیام داده مثلا خواسته شیطنت کنه و هم اینکه از پسره خوشمم نمیومد یعنی راستش اصلا توو باغ نبودم کلا به هیچی جز درس فکر نمیکردم...

    من باور نکردم...

    تقریبا 3 سال بعد ما همدیگه رو توو باغ پدر بزرگم دیدیم...اونا اومده بودن برای کمک به پدر بزرگم برای برداشت محصول...خیلی نگاه میکرد...خستم کرده بود...ازش فرار میکردم چون ازش خوشم نمیومد...اون موقع شک کردم که پیام کار خودش بوده...کلا فقط کار میکرد و به پدر بزرگم کمک میکرد...هر کاری بود سریع از جاش بلند میشد...منم سعی میکردم جلو چشمش نباشم و بهش چشم قوره میرفتم...

    اون روزم تموم شد ...

    اصلا بهش فکر نمیکردم

    تقریبا تابستون 95 بود که توو اینستاگرام پیدا کرد منو و فالو کرد، منم رد کردم...و تا امروز این جریان ادامه داره....پست های عاشقانه و....

    یک بارم عید امسال توو تلگرام یکی پیام داد...حرف نزد فقط عکس قلب و اینا گذاشت بعدم سریع دیلیت اکانت کرد ...که من مطمئنم خودش بوده....آخرین بار هم تابستون عروسی فامیلمون بود دیدمش که جلوی در وایستاده بود و باز فقط نگاااااااااااااااه...

    نمیدونم من هنوز شک دارم به عشقش...من هنوز باورش ندارم...من هنوز مطمئن نیستم...اگه واقعا عشق هست پس چرا نمیاد جلو؟ سوالیه که عین خوره افتاده به جونم

    هیچ وقت یادم نمیاد حرف زده باشیم باهم فقط یادمه بچه بودیم با بچه های دیگه همگی بازی میکردیم..هنگم...بلا تکلیفی بد دردیه

    از نظر سطح مالی تفاوت داریم ..ما وضع بهتری داریم نمیدونم این مورد باعث تردیدش میشه...

    خسته شدم ازش دلم میخواد وقتی توو ایسنتا فالو میکنه این بار بهش فحش بدم...

    شاید از جواب نه میترسه....جسارت نداره...

    بهم بگین دلیل اینکه نمیاد به طور رسمی جلو چیه؟دروغ میگه از علاقش یا چون چراغ سبزی از من ندیده اقدام نمیکنه...

  • leftPublish
  • ۱۵:۵۳   ۱۳۹۶/۱۰/۲۰
    avatar
    آهوبرترین های سال 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|51231 |36302 پست
    عزیزم ذهن خودتو زیاد درگیر نکن شما نوجوونی هر مسئله ای که برات پیش میاد ذهنت درگیر میشه و کلی اذیت میشی .
    به نظرِ من علاقه ی اون آقا به شما از اون نوعی نیست که شما بخوای برای یک عمر زندگیِ توام با خوشبختی روش حساب کنی . این جور علاقه ها اصولا بین نوجوونها و کسانی که بار اولشونه که نسبت به جنس مخالف حسی پیدا کردن بوجود میاد و حاصل یه سری تغییراتِ هورمونی داخل مغزه که وقتی شخص اون فردی رو که دوستش داره میبینه یه سری احساسات خاصی بهش دست میده یا مرتب تو ذهنش با اون فرد تخیل میکنه و ... در صورتی که وقتی شما و اون آقا به گفته ی خودت حتی حرف هم با هم نزدید یعنی اون آقا اصلا شما و روحیات و شخصیت درونیِ شما رو نمیشناسه یعنی اصلا عاشقِ تو نیست بلکه عاشق توهمات و خیالاتیه که از شما تو ذهنش ساخته . این حالات هم بعد از یه مدت فروکش میکنه و از بین میره مخصوصا اگه اون شخص پا پیش بذاره و با خودِ واقعیِ شما آشنا بشه و بفهمه که شما با اون شخصی که تو تخیلاتش ساخته فرق دارید احساساتش فروکش میکنه اونوقت این وسط فقط تویی که آسیب میبینی . بنابراین به نظرِ من اصلا بهش هیچ توجهی نکن و ذهنتو درگیرش نکن . اگرم پا پیش گذاشت اول از همه بذار خانواده ت درباره ش تصمیم بگیرن اگه دیدی خانواده ت قبولش دارن و کاملا موافقن اونوقت خودت سعی کن بیشتر بشناسیش تا ببینی میتونی یه عمر باهاش زندگی کنی یا نه .
  • برای شرکت در مباحث تبادل نظر باید ابتدا در سایت  ثبت نام  کرده، سپس نام کاربری و کلمه عبور خود را وارد نمایید؛    (Log In) کنید.
موضوع قبل
زیربخش
موضوع بعد
آخرین پست های این تالار
آخرین پست های این بخش
تبلیغات
 
تمامی حقوق مادی و معنوی سایت محفوظ و متعلق به سايت زیباکده بوده و استفاده از مطالب با ذکر و درج لینک منبع بلامانع است.
© Copyright 2024 - zibakade.com
طراحی و تولید : بازارسازان