کتابرمان (سلطانه ) نوشته ی (کالین فالکنر) داستان دختر روسی رو روایت میکنه که ازکشورش دزدیده شده و برای امشگری و خدمت به دربار (سلطان سلیمان عثمانی ) در سده یشانزدهم میلادی ، آورده میشود.این دختر تمام عزم خودشرو جزم یکنه که به پادشاه نزدیک بشه تا بتونه شخص امپراتور عثمانی رو بکشه و بهاین شکل انتقام خودش و هموطنانش رو از پادشاه سفاک عثمانی بگیره.این رامشگر ساده ی حرمسرا تا جایی پیش میره
که روزی (سلطانه ) یا ملکه ی رسمی امپراتوری عثمانی میشه. سریال (قرون باشکوه) از تلویزیونهای ( لیدر تی وی آذربایجان ) و (دوبی تی وی امارات ) تحت نام (حریم سلطان) با برداشت از این وقایع پخش شده است.
تفاوتهایی بین رمان (سلطانه ) و این سریال وجود داره .ولی یه خط داستان مشترک هست و اون سلطانهشدن ( خرم بانو ) و عشق واقعی ( سلطان سلیمان ) به ایشان .یکمورد دیگر هم باید اشاره کرد که اسم این دختر الکساندرا بوده که پادشاه بهش لقب (خرم ) داد ولی چون ترکها حرف ( خ ) ندارند ( خرُم ) رو ( حوررم ) ادا میکنند که بهخاطر همین تلفظ، عربها در دوبله ی سریالهاشون به ( حووییم) تغییر دادن.
در خود ترکیه پخش این سریال خیلی جنجال داشته . خیلی ها هم برای مخالفت با این سریال دست به تظاهرات زدن ولی این سریال ساخته و پخش شد.حواشیزیادی داشته . از جمله فوت نویسنده اش در اواخر سریال.با
پخش هر قسمت از سریال “صد سال محتشم” در ترکیه، همواره به شمار بینندگان آن اضافهمیشود.این سریال زندگی یکی ازسلاطین عثمانی را به تصویر میکشد. سریال “صد سال محتشم” از شبکه تلویزیونی خصوصی
“شو تیوی” Show TV پخش میشود.این سریال به زندگی یکی از سلاطین امپراطوری عثمانی به نام سلطان سلیمان پرداختهکه در قرن شانزدهم میلادی به مدت یی سال حکومت کرده بود.
تقریبادر تمام کتابهای راهنمای سفر ترکیه سلطان سلیمان به عنوان مشهورترین وتأثیرگذارترین حاکم دولت عثمانی معرفی میشود. بنابر گزارشی که سایت اینترنتی بخشخبر شبکهی اول تلویزیون آلمان در این باره منتشر کرده، این سریال تنها دربارهفتوحات دولت عثمانی نیست، بلکه به زندگی خصوصی سلطان سلیمان نیز پرداخته است، درحقیقت به زندگی خصوصیای که تصور میشود او داشته و در ترکیه بسیاری دقیقا با همیننکته مشکل دارند.
داستانبر اساس دختر روس و بسیار زیبایی به نام خرم بانو است که به عنوان یکی از زنان حرمسلطان سلیمان به ترکیه برده می شود. سلطان سلیمان عاشق زن اولش به نام بهار بود وبه هیچ زن دیگری توجه نداشت.
خرماز کسی باردار می شود و این بچه را به عنوان پسر شاه جا می زند. شاهان عثمانی هیچگاه با زنان ازدواج نمی کردند زیرا در گذشته یک بار ملکه شان را دشمن مجبور کردهبود که لباس هایش را در آورد و از جمع پذیرایی کنند خرم کاری می کند که شاه سلیمانبا او ازدواج کند و اولین ملکه یا سلطانه عثمانی می شود در نهایت کاری می کند تاسلیمان تمام پسران خود را بکشد و پسر او را که در واقع پسر سلیمان نبود شاه کند واینگونه او در خفا حکومت عثمانی را منقرض می کند.
مستندات تاریخی
بنابر منابع اواخر سدهٔ شانزدهم و اوایل سدهٔ هفدهم، چون ساموئل تواردوسکی، شاعرلهستانی که دربارهٔ خرم سلطان در ترکیه به تحقیق و پژوهش پرداختهاست، خرماحتمالاً دختر کشیشی ارتودکس از اوکراین بود. او در روهاتین، در ۶۸ کیلومتری جنوب شرقی لووف زادهشد. در دههٔ ۱۵۲۰ در یکیاز یورشهای مکرر تاتارهای کریمه به آن منطقه، اسیر و برده شد. احتمالاً ابتدا بهبازار بردهفروشان کافا و سپس به قسطنطنیه منتقل شد و از آنجا برای حرمسرای سلطانانتخاب شد.
اوبهسرعت مورد توجه سلطان قرار گرفت و حسادت رقبایش را برانگیخت. یک روز سوگلیسلطان، ماه دوران (همچنین معروف به گلبهار)، بهشدت با او درگیر شد و بهسختی اورا کتک زد. سلطان سلیمان که از این قضیه دلآزرده شده بود، ماه دوران را به همراهشاهزاده مصطفی به مانیسا تبعید کرد. تبعید او را در ظاهر به دلیل رسم سنتی تربیتولیعهد در شهری دیگر، انجام گرفت ولی واقعیت چیز دیگری بود. با رفتن ماه دوران،خرم به سوگلی بیرقیب سلطان یا خاصگی سلطان تبدیل شد. سالها بعد، به دلیل ترس ازشورش (ترسی که احتمالاً خرم سلطان به آن دامن زده بود)، سلطان سلیمان دستور داد تاپسرش مصطفی را خفه کنند و به قتل برسانند. پس از مرگ مصطفی، گلبهار موقعیتش در کاخبه عنوان مادر ولیعهد را از دست داد و به بورسا رفت.
نفوذخرم بر سلطان بهسرعت افسانهای شد. او برای سلطان شش فرزند به دنیا آورد: مهرماه، سلیم، بایزید، عبدالله، جهانگیر، و محمد. با زیر پا گذاشتن عادات و رسوماتپیشین، خرم در نهایت از بردگی خارج شد و به بندهای آزاد و همسر نکاحی سلطان بدلشد. بدین ترتیب سلیمان قانونی، اولین سلطان امپراتوری عثمانی پس از اورخان غازی شدکه همسری رسمی اختیار میکرد. با این ازدواج، موقعیت خرم سلطان در کاخ افزایش یافتو در نهایت با اعمال نفوذ، پسرش سلیم را بر تخت حکومت نشاند. همچنین خرم به عنوانمشاور سلطان در امور کشوری عمل مینمود و احتمالاً بر امور خارجی و سیاستهای بینالمللیامپراتوری عثمانی نیز اعمال نفوذ میکرد. دو نامهای که خرم به سیگیسموند دوماوگوستوس، پادشاه لهستان نوشته بود، هماکنون نیز موجودند و در طول حیات او، روابط
امپراتوری عثمانی با دولت لهستان صلحآمیز بود. برخی از مورخین اعتقاد دارند کهخرم سلطان با استفاده از قدرت سلطان سلیمان، حملههای مکرر تاتارهای کریمه بهزادگاهش که برای گرفتن برده انجام میگرفت را کنترل کرده بود.
خرمدر ۱۵ آوریل ۱۵۵۸ درگذشت و در توربهای (آرامگاهگنبدیشکل) زینتشده با نفیسترین کاشیهای ایزنیک که طرحی از باغهای بهشت بر رویآنها نقش بستهاست دفن شد. آرامگاه او در نزدیکی آرامگاه مجزا و حزنانگیزتر
سلطان سلیمان، در مسجد سلیمانیه قرار دارد
جواهرات خرم سلطان و خدیجه سلطان