يکي از عواملي که باعث ميشود ما انسانها به اندازه کافي شاد نباشيم و فرصتهاي شاد را از ما از دور ميکند، حسرت خوردن است. حسرت خوردن دلايل مختلفي دارد. گاهي شخص به دليل اتفاقهاي گذشته حسرت ميخورد. گاهي هم حسرت خوردن به علت خواسته هايي است که به دست نيامده يا مقايسههايي که افراد که با انسانهاي ديگر اطراف خود انجام ميدهند.مثبت حسرت بخوريد
مهمترين دليل حسرت خوردن، موقعيتهايي است که آنها را به اشتباه از دست دادهايم. اگر بخواهيم واقعبين باشيم، نميتوان گفت هيچ انساني نبايد حسرت بخورد چون هر انساني در زندگي مرتکب اشتباههايي ميشود يا فرصتهايي را خواسته و ناخواسته از دست ميدهد بنابراين اين حس کاملا طبيعي است اما چيزي که اهميت دارد، اين است که حس تاسف و حسرت نبايد پايدار باشد. منظور از موقت اين است که در لحظات کوتاهي که فرد حسرت ميخورد، به اين فکر کند که براي از بين بردن حس تاسف و حسرت بايد از چه راهکارهايي استفاده کند تا به مقابله با آن بپردازد. وقتي با چنين ديدگاهي با حسرت روبرو شويم، ميتوان گفت اين نوع حسرت خوردن مثبت است چون ميتواند شروعي براي يک تغيير باشد.
تمرکز روي اشتباهات
از حسرت خوردن زماني به عنوان يک ويژگي منفي ياد ميشود که انسانها فقط به آن همان حسرت بسنده کنند و در اين وضعيت بمانند درحالي که با حسرت خوردن مانع شادبودن در زندگي ميشود و آنطور که بايد نميتواند شاد و پرانرژي بود. با اين حالت انساني که حسرت ميخورد، نميتواند براي آيندهاش برنامهريزي کند چون با فکر کردن در مورد گذشته و حسرت خوردن يا با مشغله هاي ذهني که در مورد دستاوردهاي ديگران دارد، زمان حال را از دست ميدهد و نميتواند انسان شادي باشد.
براي داشتن زندگي شاد و باکيفيت، حتي در زمانهايي که حسرت به سراغتان ميآيد، ميتوانيد سازنده و مفيد از آن استفاده كنيد. يعني روي اشتباههاي خود متمرکز شويد و دنبال راهي باشيد که ديگر مرتکب آن اشتباهها نشويد و فرصتهاي زندگيتان را راحت از دست ندهيد. با تمرکز بر اشتباهها ميتوان از آنها درس گرفت و با جبران خطاها، مانع ارتكاب اشتباههاي گذشته شد.
زندگي را سخت نگيريد
يکي ديگر از متغيرهايي که مانع شادي است، سخت گرفتن در زندگي است. اگر افراد سعي کنند زندگي در زمان حال را بياموزند، کمتر به گذشته و خاطرات تلخشان يا آينده و اتفاقهايي که هنوز نيفتاده، فکر ميکنند و در نتيجه شادتر زندگي خواهند كرد و اين همان ساده گرفتن زندگي است. کدورت، ناتواني در بخشيدن خود و ديگران، رقابت، تجملات و چشم و همچشمي عوامل بازدارندهاي هستند که مانع کسب لذت از زندگي و داشتن زندگي شاد ميشوند.
افکار مزاحم
از آنجا که تمام احساسات و افکار منفي در ذهن روي ميدهد، اين سوال مطرح ميشود که آيا ميشود اين صداهاي ذهني را متوقف کرد تا با خاموشي آنها ديگر افکار منفي و احساسات بد در ذهن ما خانه نکند؟ در جواب بايد گفت افکار مزاحم و ناخوشايند بدون اينکه کنترلي روي آنها داشته باشيد، دائم در حال رفت و آمد در ذهن هستند و نميتوان مانع آنها شد اما همه افکاري که در ذهن ما هستند، لزوما منفي و بازدارنده نيستند مثل حس خوبي که بعد از تماشاي يک فيلم سينمايي داريم يا فکر کردن در مورد ساعتي که ميخواهيم لباسها را از اتوشويي بگيريم. راهکار مقابله با تردد افکار منفي در ذهن اين است که ماهيت آنها را با طرح سوال بررسي كنيم؛ آيا داشتن اين فکر به ضرر من است؟ با وجود چنين افکاري، چه دورنمايي انتظارم را ميکشد و پيامدهاي آن چيست؟ مهمتر از اينها، اينكه چنين افکاري با واقعيت بيروني مطابقت دارند يا فقط در حد فکر هستند؟ آيا ديگران نيز به شرايط من به همين صورت فکر و چنين احساساتي را در وجودشان تجربه ميکنند؟ با طرح اين سوالها ميتوان افکار ناخوشايندي که در ذهن ايجاد ميشود، شناسايي و با آنها مقابله کرد. با روبروشدن با افکار ناخوشايند و بازدارنده و تلاش براي رفع آنها، ميتوانيد زندگي شادي را براي خود و اطرافيانتان خلق کنيد.
شادي و آرامش با نظافت
در زندگي حقايق به ظاهر کوچکي وجود دارند که گاهي بيتوجهي به آنها باعث بروز اختلالهاي بزرگي در زندگي ميشود. تا به حال وارد اتاقي که بسيار درهم و نامنظم است، شدهايد؟ ذهن صاحبان اين اتاقها نيز همانند قفسه کتابها و کمد لباسهايشان مشوش و نامرتب است. آنها براي پيدا کردن کليدهايشان، بايد ساعتها وقت صرف و اتاق نامرتبشان را با زيرو رو کردن، آشفتهتر کنند. زندگي شخصي اين افراد هم به همين صورت است چون اهداف آنها نامشخص و همانند اتاقشان ناشناخته و گم است. آنها آرامش و شادي زيادي در زندگيشان تجربه نميکنند چون نظم در زندگيشان وجود ندارد. سعي کنيد براي هر چيزي حتي کوچک و ساده، جايي خاص در نظر بگيريد و با اين روش نظم را وارد زندگيتان کنيد.
هرچيزي جاي خود
انسانهاي منظم، شاد هستند و همه زندگيشان روي روال است. براي مرتب کردن تخت فقط چند ثانيه وقت لازم است و براي اينکه زبالهها را در سط زباله بيندازيد، هم همين مقدار وقت لازم است. مطمئن باشيد با کمي منظم بودن، کارهايتان به تاخير نميافتد.
سعي کنيد صبحها کمي زودتر بيدار شويد تا به همه کارهاي روزانهتان برسيد. اين شعار را هرگز از ذهنتان بيرون نيندازيد: اگر زود بيدار شويد، هميشه به موقع سر قرارهايتان خواهيد رسيد اما اگر دير بيدار شويد، همه کارهايتان را با تاخير انجام خواهيد داد و يک انسان با چنين ويژگيهايي، هميشه بياهميت در نظر گرفته ميشود و شايد هرگز در فهرست افراد مهم قرار نگيرد.» با انضباط شادي را وارد زندگيتان کنيد.