شما اقایون زناتون چطوری باشن بیشتر دوسشون دارید و هر کاری بگن میکنین؟؟؟؟؟؟؟؟

سلام.طرف صحبت من اقایونن ولی حتی اگه خانما هم راهکار دارن بفرمایید.من میخوام از دهن خود اقایون بشنوم که مثلا من باید چطور رفتار کنم و چیکار کنم که شوهرم از زمین تا اسمون ازم راضی باشه و دوسم داشته باشه و هر کاری واسه راضی کردنم بکنه؟؟؟خوب فکر کنید و بهم جواب بدید.ممنونم

بچه ها من این تاپیکو ایجاد کردم تا تججربه هاتون به من کمک کنه تا بتونم بهتر زندگی کنم نه اینکه با هم دعوا کنین.

دعوایی در کارنیست عزیزم داریم گفتمان میکنیم

ببین عزیزم حرفایی ک اقای مهندس. گفتن همون طومارو میگم اکثرا عملی اند
باورکن راست میگم
وقتی اونارو خوب مطالعه کنی اگه یه جای کارت ایراد داشته باشه میفهمی
ولی اگه ایراد از همسرت باشه همینی ک گفتی یه چیزی پیدامیکنه تا گیر بده ب نظر من یه روانشناس خیلی میتونه کمک کنه

جناب آقای مهندس غریب من کاملا با مطالبی که ارائه دادید موافقم و همه رو پرینت گرفتم چون این مطالبو قبلا خونده بودم اما هم منبعشو و هم بعضیاشو فراموش کرده بودم از یادآوری بجاتون ممنونم

ممنون میشم لیست وظایف زوج رو هم از همون منبع برام اینجا بزارین

سلام به همگی منم با مطالب جناب مهندس موافقم.. و میدونم که هر جنسی مطابق نیازش تو اسلام براش دستور هست... مرد نیاز داره که شما وقتی میری بیرون ازش اجازه بگیری این یعنی مرد مدیریت زندگیتونو به دست داره و اگه شما اینکارو بکنین خیلی خوشحال میشه باور کنین.. احساس قدرت میکنه و ازون طرف نیازهای شما رو برآورده میکنه.. تازه این یه سمت قضیه هست.. اگه در زندگی زناشویی یه طرف وظیفشو خوب انجام بده اون طرف مقابل هم درست میشه.. مگه اینکه مشکل حاد یا اساسی در بین باشه ...

جالب بودن برام.مرسی

نظر شخصیه من اینه که توقعات زنو شوهر از همدیگه یه فرمول خاص نمیتونه داشته باشه و برمیگرده به اولا فرهنگ خونوادگی- اصولی که شخص در اون تربیت شده و ارزش های فردی اون بطور مثال اینایی رو که اقای مهندس نوشتن خیلیاشون در زندگی من و امثال من اصلا معنایی نداره و همسر خود من هرگز همچین توقعاتی به من نداره
شما باید ببینی چکارهایی برای ایشون ارزشمنده وایا اون کارها شخصیت و عزت نفس شمارو خدچه دار نمیکنه بعد انجامشون بدی و در مقابل همسرتون هم باید همینکارها رو انجام بده

درضمن برای روابط همسران که بیشترش یک رابطه قلبی و عاطفیه نمیشه شرح وظایف داد

من چند روزی نبودم ببخشید حتماً تو اولین فرصت تقدیم میکنم

بنظرم اصل سوال شما نشون می ده که می خواین یک معامله انجام بدین : چکار کنم که اون هر کاری خواستم بکنه!
اصل اشکال همینجاست من می خواستم به شوخی بهتون بگم اگه هیچ چیزی نخوای اونم اینکارو براتون می کنه ! ولی در واقعیت هم شاید خیلی دور ازین نباشه ... یک جمله ای خوندم به این مضمون که مطیع مردت باش تا فرمانروای او باشی ( چیزی شبیه این جمله بود) اگر مردی آدم نرمالی باشه وقتی همسرش اونو قهرمان زندگیش بدونه بصورت غریزی هر کاری برای راحتی و خوشحالی همسرش می کنه حتی فراتر از انتظار همسرش.
مطمین باشید این توقعات نهفته در رفتارِ هر چند دوستانه شما خودش رو نشون می ده و اثر معکوس می ذاره ولی اگر بدون توقع محبت کنید حتما نتیجه بهتری می گیرید. حتی اگر شوهرتون ارزشش رو نداشت ولی پیش خداوند بی ارزش نیست.

این نکته روخیلی خوب ذکر کردید ( اگه مردی آدم نرمالی باشه )مشکل اینجاست که بیشترشون نرمال نیستن البته دور از جون آقایون زیبا کده ...

اقای بابای شنگول من به شوهرم زیاد محبت میکنم ولی مشکل من اینه که شوهرم خواسته های منو نادیده میگیره و بی ارزش میدونه.یه اخلاق بدی هم که داره اینه که مثلا اگه قرار بود من فردا برم خونه مامانم اینا مهمونی.اگه امروز بحثمون بشه زود میگه فردا هم نمیری خونه مامانت اینا.منم نقطه ضعفم اینه.واسه همین وقتی اینکارو میکنه ازش متنفر میشم و دیگه نمیتونم خالصانه و بدون توقع بهش محبت کنم چون از محبت خالصانه نتیجه عکس گرفتم و پیشش بی ارزش شدم.

خب همین موضوع نشون می ده ایشون دنبال قدرت نمایی هست ، شاید یکجایی غرور مریخیش زیر سوال رفته.
شایدم توجهتون به پدر و مادر و خانودتون ناخودآگاه حسادتش رو بر انگیخته.
البته بگم این مساله چیز عجیبی نیست و خیلیها ممکنه همچین حسی رو تجربه کنن.

.

خب من باید چیکار کنم که دیگه قدرت نمایی نکنه واسم؟در کل با خانوادم خوبه و بهشون اگه بتونه کمک میکنه وبهشون احترام میزاره.ولی وقتی با من دعواش میشه بهشون بد و بیراه میگه و منو از رفتن به اونجا منع میکنه.چیکار کنم این اخلاقشو ترک کنه

کاراشتباهی می کنی خخخ حالا جدا از شوخی  ببین عزیزم این خوبه که به طرف مقابل ارزش بدی و نظرشو بخوای ولی همه ک مثل هم نیستند همه درک و شعور بالایی ندارن مورد شوهر تو نمیدونم وشناختی ندارم ولی این که بخوای برای هر کار کوچیکی نظر و اجازه طرف مقابلتو بخوای براش این توهم ایجاد می شه ک خیلی مهمه دچار خود بزرگ بینی کاذب می شه بازم می گم بسته به جنبه طرف داره ضرب المثل خوبی داریم خوبی که از حد بگذرد نادان خیال بد کند امیدوارم طرف شما دانا با منطق و شعور بالا باشه

سمانه خانم تاپیک بسیار خوبی بود ممنون از شما
با توجه به نظرات دوستان که قابل احترام هستند، نکته ای که به نظرم آمد این هست که وقتی دو نفر همدیگر را پسندیدن و برای زندگی مشترک به همدیگر « بله» گفتند طبیعتا مکمل همدیکر می شوند! و نقاط ضعف و قوت خود را هم پوشانی میکنند! این وضعیت وقتی بیشتر نمود پیدا میکند که زوجین عزیزترین موجود زندگیشان که فرزندشان می باشد را از « همدیگر» به وجود میآورند!!! واگر برای این مراتب زندگی ارزش گذاری درستی انجام دهند مسلما کم و کاستی های زندگی مشترکشان راخیلی راحت و به نحو احسن بر طرف می کنند!!! شما گفته اید که همسرتان به شما علاقمند هستند و دوستتان دارند و حتی به بستگان شما هم همینطور! وشما هم وظایف خود را در حد مطلوب انجام می دهید! مشکل از آنجا شروع میشود که همسرتان به قول شما به دنبال سوژه ای میگردد تا ایراد بگیرد! این موضوع ، در اکثر خانواده ها دیده می شود ، نگران نباشید ،فقط باید توجه کنید که شما تجربه ای در این زمینه پیدا کرده اید و از آن بایستی بهره مند شوید! مسایلی که میدانید و یا شک دارید مورد انتقاد همسرتان قرار گیرد را پیدا کرده و مشخص نمایید، سپس در مورد آنها از ایشان نظر خواهی کنید، البته باید بدانید که چه موقعی در مورد چه مطلبی نظر سنجی کنید که این مهم را همه خانمها با توجه به زیرکی خاص خودشان به خوبی تشخیص می دهند،تمامی مطالب دوستان به ویژه آقای مهندس درست و متقن می باشد ولی هر زندگی خانوادگی قلق خاص خودش را دارد و با توجه به این کلیات که دوستان گفتند میتوان جزییات آن را هم پیدا نمود.در هر صورت صبر و بردباری کلید خوشبختی است. و شما در مواقعی که احساس دلتنگی و دلخوری پیدا کردید از همسرتان ، با صبر و بردباری به این موضوع توجه کنید که در مورد انتخاب خودتان دارید قضاوت میکنید!!! انتخابی که از او فرزندی دارید و با او آینده فرزندتان را رقم می زنید!!
این بیت را در جایی خواندم که بی ارتباط با تاپیک شما ندیدم:
زن خوب فرمانبر پارسا. کند مرد درویش را پادشاه

اقای کومو از حرفا وراهنماییهای خوبتون ممنونم.شما خودتون مردید خودتونو بزارید جای شوهر من و بهم بگید ازم چه انتظارایی دارید.تا ازم راضی باشه و دوستم داشته باشه و نظر من تو زندگیش از همه براش مهم باشه؟شاید الان با خودتون بگید چه زن خودخواهی!!!ولی باور کنید این خودخواهی من واسه زندگیه سه تامونه.من و همسرمو دخترم.من تو خونواده ای بزرگ شدم که بابا و مامانم همدیگرو عزیزم صدا میکنن و منم فک میکردم همه همینطورین ولی پدر و مادر شوهرم با هی و هوی همدیگرو صدا میزنن و تو خانوادشون شعار پدرشون اینه که به زن نباید زیاد رو داد و زن عقلش ناقصه!!!درسته که شوهر من مثه پدرش نیس ولی این افکار و حرفای پدرش تو برادراش و خود شوهرم بعضی وقتا اثرشو میزاره