الهـی ! صبوری و تحـمل را زتو آموختـم چشم اميدم تو بودی و به تو چشم دوختم
صبـر بی پایان تو مـا را رسانـده انتهـآ
کاسـه صبــرم بشـد لبریز بکن صبری عطــا
یا که صبری را عطا کن، یا که راه چاره کن
تـو بصیـری وخـودت بر حال من نظاره کـــن
درد دردمندت همانند رهیست بی انتهـا
یا که درمانـش نمـا، یـا که نمـا مـا را رهـــا
هر غمی هر غصه ای هرگونه از رنج نهـان
می دهی تاکه بگیـری آزمـون و امتحـان
در کنـار هر غمی صبـر و تحمل کن روا
گـرنباشد بخششـت، وای بـر دل آن بینـوا
مدیر مجله جادوی کلمات
www.jadoykalamat.tk