یادداشت زیر خلاصهای از سخنرانی و پژوهش دکتر اسماعیل غلامیپور است که در "نشست شهر و سلامت جنسی در تهران" ارائه شده است
دکتر اساعیل غلامیپور*؛ یافتههای پژوهشی در باره نگرش ها و رفتارهای جنسی در تهران نشان می دهد که سلامت جنسی خانواده و روابط جنسی- عاطفی با اختلال جدی مواجه است.
رضایت پایین از روابط جنسی- عاطفی زناشویی در بین زنان و مردان، میزان بالای خود ارضایی قبل و بعد از ازدواج به ویژه در بین مردان، افزایش روابط فرازناشویی(خیانت جنسی در بین مردان ٣٠% بیش از زنان ارزیابی شده است)، افزایش طلاق به دلیل نارضایتی جنسی، میزان بالای مصرف سایت های جنسی (73%) و فیلم های پورنوگرافی (76%)، در بین افراد متأهل، شاخص آسیب های جنسی زناشویی و ازدواج هستند؛ یافته های پژهش نشانگر فرسایش کارکرد جنسی عاطفی خانواده و ازدواج است. طبق یافته های تبیینی پژوهش:
1. اختلالات زناشویی و وجود یک رابطه پرستیز و بین زن و شوهر، یکی از عوامل اصلی در نارضایتی جنسی زوجین بوده است. 45% از پاسخگویان رابطه با همسر را «پر تنش» ارزیابی کرده اند.
افرادی که روابط زناشویی خود را پرتنش ارزیابی کرده اند، رضایت جنسی- عاطفی پایینی داشته اند؛ رابطه زناشویی مناسب وکم تنش، باعث افزایش تعداد دفعات رابطه جنسی زوجین شده و لذت جنسی آنها را بالا می برد. اما رابطه پرتنش و دعواهای پیوسته زن و شوهر، عامل کم شدن کمیت و کیفیت رابطه جنسی زوجین بوده است.
٢. دو عامل سن و تأهل، تأثیر محسوسی بر رضایت از زندگی جنسی نداشته است. بدین معنی که متأهل ها و مجردها (که در سنین متفاوتی نیز هستند) تا حدود زیادی رفتارهای جنسی مشابهی داشته اند (در شاخص هایی مانند خود ارضایی، سر زدن به سایت های پورنو، تماشای فیلم های پورنو، سرکوب میل جنسی، برانگیختگی جنسی در مکان عمومی و...). این نشان می دهد که خانواده و ازدواج، کارکرد ایجاد رضایت جنسی- عاطفی مطلوبی ندارد یا اینکه این کارکرد را به علت اختلالات زناشویی کمتر پشتیبانی می کند.
٣. رابطه مخدوش و پرتنش بین زن و شوهر(نزاع های دامنه دار زناشویی)، رضایت جنسی را کاهش می دهد اما با وجود این زمینه پرتنش روابط بین زن و شوهر، فانتزی سازی جنسی در رسانه ها، عدم رضایت جنسی را به شدت تقویت می کنند.
بنابراین اختلال خانوادگی به عنوان عامل اولیه و فانتزی سازی رسانهای، به عنوان عامل تقویت کننده کاهش رضایت جنسی و کاهش سلامت جنسی قلمداد می شود. هر چند در موارد زیادی این رابطه می تواند بر عکس باشد، بدین معنی که فانتزی ها باعث اختلال در روابط زناشویی و سپس کاهش سلامت جنسی شوند. در واقع فانتزی جنسی، باعث شکاف بین واقعیت و خیال می شود و انتظارات از واقعیت ها فراتر می رود. در این صورت در افراد، «احساس محرومیت جنسی» رشد می کند.
در انتها چند نکته اساسی قابل ذکر است:
١. امروزه با "کاهش بهداشت جنسی" مواجه نیستیم. درگذشته لزوماً بهداشت جنسی بالا نبوده است که امروز کم شده باشد.
در واقع، امروز ما از وجود یک مسأله به نام "ضعف بهداشت جنسی" آگاهی پیدا کرده و آن را به عنوان یک مسأله اجتماعی به رسمیت شناخته ایم در حالی که در گذشته آگاهی از سلامت جنسی بسیار کمتر بوده است.
2. با بالاتر رفتن سن ازدواج، افراد زیادی در جامعه (زن ومرد) وجود دارندکه به طور کلی «زیست جنسی مشترک» ندارند. یعنی نه با همسر و نه با شریک جنسی غیر از همسر رابطه ندارند. این افراد معمولاً زیست جنسی را انفرادی و با تخیل و فانتزی (خودارضایی) تجربه می کنند.
همین افراد در صورت ازدواج، با نارضایتی جنسی مواجه خواهند بود چرا که واقعیت، جای تخیل را می گیرد. واقعیتی که فانتزی فیلم های جنسی و بدن های همیشه سالم و تراشیده و جذاب را ندارد. بدن همسر مانند تخیلات جنسی بدن های ماهواره ای جذاب نیست.
٣. ضعف سلامت و بهداشت جنسی یک پدیده شهری و کلان شهری نیست. با توجه به مشاهدات و مطالعات انجام شده، در روستاها و شهرستان های کوچک نیز، پدیده ضعف سلامت جنسی و آگاهی از آن وجود دارد.
اختلالات خانوادگی وگسترش رسانه های فانتزی ساز جنسی در روستاها و شهرهای کوچک نیز وجود دارند. البته رسانه علاوه بر فانتزی سازی، آگاهی جنسی افراد را نیز افزایش می دهند. بنابراین مسأله جنسی دیگر یک مسأله شهری نیست.
٤. در ایران اخلاق جنسی جنبه سیاسی بیش از حدی دارد. سیاسی شدن ارزش ها و رفتارهای جنسی شهروندان باعث می شود که پژوهش و سیاست گذاری در مورد آن مشکل باشد. بهتر است از ابعاد سیاسی مسأله جنسی کاسته شده و از چشم انداز روانشناسی و اجتماعی- فرهنگی به آن نگریسته شود.
٥. بهداشت جنسی ابعاد فرهنگی و اجتماعی گسترده ای دارد. اما طی سال های گذشته بیشتر بر ابعاد پزشکی، روانپزشکی و روانشناختی آن بیشتر توجه شده است. یعنی پزشکان، روانپزشکان و روانشناسان و مشاوران در مورد مسأله جنسی سخن گفته اند و به همین دلیل مسأله جنسی بیشتر ابعاد روانی – تنی داشته است تا اجتماعی- فرهنگی.
نوبت آن است که علاوه بر ابعاد روانی- تنی مسأله جنسی، به ابعاد فرهنگی و اجتماعی و حتی سیاسی مسأله جنسی توجه بیشتری شود.
6. نهاد خانواده در انجام کارکرد ارضای عاطفی- جنسی همسران با مشکل مواجه شده است. نشانگرهای پروبلماتیک جنسی خانواده و ازدواج خود را نشان داده اند. بنابراین تشكيل خانواده لزوماً به افزایش رضایت جنسی نميانجامد و در اکثر ازدواج هایی که «عقلانیت ازدواج» حاکم نیست، رضایت جنسی کاهش می یابد.
بنابراین صرف تشويق به ازدواج بدون عقلانیت ازدواج، نميتواند بهداشت جنسی و روانی جامعه را افزایش دهد. افزایش عقلانیت ازدواج مقدمه افزایش سلامت جنسی خانواده است. نهادهای مشاوره ای، رسانه ها و خانواده باید در زمینه افزایش عقلانیت ازدواج فعال تر شوند.
٧. آگاهی و آموزش جنسی نباید فقط بر محور امور جنسی و رابطه جنسی باشد بلکه امور فرهنگی و اجتماعی که مسائل جنسی را تحت تأثیر قرار می دهند نیز جز حوزه آگاهی جنسی است.
فانتزی جنسی امری است که بسیاری از افراد بدون آگاهی از آن، و تحت تأثیر آن رفتار هستند. واسازی فانتزی جنسی و آگاهی رسانی به زوجین و همه مردم در این زمینه می تواند اثرات مثبتی در واقع بینی داشته باشد.