تاریخچه آرایش زنان:
مطالعه تاريخ باشتان به ما ثابت ميکند که در دوران ماقبل تاريخ نيز مردان و زنان به بهتر نشان دادن ظاهر خود علاقه مند بودند نوع آرايش و وسايل آرايشي که در يک فرهنگ و مليت براي زيباتر و جذابتر نشان دادن به کار ميرود ممکن است در فرهمگ ديگر کاملا مردود باشد، اما اکثر مردم از تغيير در مد لباس، مو و آرايش صورت لذت ميبرند.
تاريخ شروع آرايش کلا به مصريا قديم ميرسد. آنها بريا مراسم مذهبي از عطريات و مواد آرايشي استفاده ميکردند و حمامهاي مخصوص براي خوشبو کردن پوست بدن ميگرفتند، به نظافت و پاکيزگي اهميت ميدادند و بعد از حمام از مواد خوشبوکننده و روغني براي نرک نگه داشتن پوستشان استفاده ميکردند. شانه و آيينه به عنوان اولين لوازم آرايشي مورد علاقه همه خانمها و آقايان بود. کلئوپاترا، ملکه مصر، مواد آرايش و عطر را عاشقانه براي پوست و مو و بدن خود استفاده ميکرده است.
اگر ما پيشرفت و تغييرات در مد و زيبايي را از زمان اجدادمان تا حالا دنبال کنيم، شايد به تمام آن تغييرات پي ببريم آثار به جا مانده از اجداد به ما نشان ميدهد که مواد رنگي براي رنگ کردن مو، ناخن و پوست به گار ميرفته و خالکوبي نيز در آن زمان وجود داشته و مرسوم بوده است. مواد رنگي و آرايش از ريشه درختان، برگ و کلا مواد گياهي و معدني تهيه ميگرديد مثلا پودر به نام کوهل شبيه سرمه در زمان مصريا قديم براي شفافتر و بزرگتر نشان دادن چشمها مصرف ميشد دوده چراغ را به ابرو ميزدند و از اکسيد آهن براي تهيه سرخاب جهت آرايش صورت استفاده ميکردند.
يونانيها از سال 460 ميلادي با علاقه فراوان عطريات و مواد آرايشي ميساختند و براي مراسم مذهبي و استفاده شخصي و حتي گاهي به عنوان دارو استفاده ميکردند.خانمهاي يوناني از موادي به نام ورميليون براي آرايش صورت استفاده ميکردند که به رنگ فرمز روشن بود و از ترکيب نمکهاي جيوه در ساخت آن استفاده ميشد.
خانمهاي رومي مخلوطي از گچ و سرب را به صورت ميزدند تا آن را سفيدتر کنند، همچنين با رنگهاي گياهي گونه ها و لبهايشان را سرخ ميکردندو از مخلوط ذرت، شير و آرد ماسکهايي براي صورت تهيه ميکردند که آن را با کره نيز مخلوط مينمودند روميها هم مانند يونانيها و مصريها حمام و نظافت را باور داشتند و خانمها در موقع حمام از شير و شراب استفاده مينومدند. حمامهاي رومي معمولا عمومي بود با قسمتهاي جداگانه براي خانمها و آقايان. مردان رومي نيز از عطريات و روغن براي خوشبو کردن پوست و نرم نگه داشتن آن بعد از حمام استفاده ميکردند. شعرهاي يوناني زيادي درباره نظافت، زيبايي مو و پوست و ناخن سروده شده است و نقاشيهاي بسياري بيانگر اهميت آن است.
آسياييها، به خصوص چينيها، تاريخچه بسيار دوري در مورد سلامتي دارند و آراستگي را يک هنر به حساب مي آورند، مخصوصا بين افرادي که امکان استفاده از لوازم آرايش مختلف و لباسهاي متنوع را داشتند. در ژاپن آرايش گيشاها خيره کننده بود و هنوز هم يک هنر باارزش به شمار مي آيد.
ايرانيان نيز همانگونه که تاريخ و شواهد نشان ميدهد،پيرو مد و آراستگي مو و صورت و لباس بودند.
افريقايي هاتحول بزرگي در آرايش مو و طراحي لباسهاي مخصوص به وجود آوردند. آنها داروهاي بسياري از گياهان و مواد اوليه که در اطراف خود دشاتند تهيه ميکردند. همچنين از رنگهاي زيادي براي آرايش صورت خود استفاده ميکردند که بعضي از انواع مدل مو و لباس آنها هنوز هم رايج است.
در قرون وسطي بيشتر مواد رنگي روي گونه ها و لبها زده ميشد. چشمها فقط با سرمه آرايش ميشدند. مواد آرايشي و داروها از هم جدا نبودند ولي در اواخر قرن شانزدهم تقريبا از هم تفکيک شدند. اين دوره بين کلاسيک و رنسانس بود، زماني که مذهب نقش مهمي در زندگي و عقايد و رفتار اجتماعي مردم داشت. حمام روزانه متداول نبود ولي عطر و موادخوشبوکننده زيادي مصرف ميشد.
در عصر رنسانس نقاشيهاي کلاسيک و نوشته ها نشان ميدهند که چقدر آراستگي ظاهر بين مردم متداول بوده است. يکي از غيرعاديترين مدها تراشيدن ابروها و خط مو در پيشاني بود و معتقد بودند که ابروي تراشيده چهره بسيار باهوش و متفکري به زن ميدهد.
در زمان اليزابت اول (1558 تا 1603 ميلادي) ماسکهاي صورت متداول شدند. در اين دوره ماسکهايي از ترکيب پودر پوست تخم مرغ، زاج سفيد، بوراکس، بادام، تخم خشخاش، شير، شراب، کره، ميوه و سبزيحات ساخته ميشد. گونه و لبها آرايش ميشدند ولي آرايش چشمها بسيار کم رنگ بود.
ماري آنتوانت (1755 تا 1793 ميلادي) ملکه فرانسه و اکثر خانمهاي مرفه فرانسوي حمام توت فرنگي و شير ميگرفتند. لبها و گونه ها شديدا با رنگهاي سورتي و نارنجي آرايش ميشدند. به ابروها فرم داده مشد ولي از سايه چشم زياد استفاده نميشد و پودرهاي خوشبو براي صورت استفاده ميکردند. اين دوره به دوره افراط و زياده روي در آرايش معروف است.
در زمان ويکتوريا، ملکه انگليس، آرايش صورت جذابيت خود را از دست داد. خانمها بسيار ساده و بدون رنگ بودند و معروف است که زنان گونهاي خود را نيشگون گرفتن و لباهايشان را با گاز گرفتن سرخ ميکردند. ماسکهايي از ترکيب عسل، تخم مرغ، شير، ميوه و سبزيجات و روغن هاي مختلف ساخته ميشد. اين دوره يکي از سختترين و محدودکننده ترين دوران تاريخ آرايش به حساب مي آيد.
در سالهاي 1920 انقلابي در کارخانه هاي لوازم آرايش به وجود آمد و سايه هاي رنگارنگ براي چشم ها، رژگونه و رژ لبهاي متنوعي ساخته شد. کرمها و لوسيونهاي گوناگون براي پوست و شامپوهاي نرم کننده و تقويتي مو به بازار آمد. در سالهاي 1950 1960 مدهاي اروپايي بيشتر کشورها را تحت الشعاع قرار دادند، مواد پاک کننده پوست، کرمها لوسيون ها و نرم کننده هاو لوازم آرايش متنوعي وارد بازار شدند. ابروهاي پهن مد شد، خط چشم نيز پهن مشخص بود، گونه ها و لبها رنگ ملايم داشتند. در اواخر 1960، آرايش ترميمي و تکميلي متداتول شدو باز هم ابروها باريک شدند.
از سالهاي 1970 به بعد کارخانه ها رنگهاي متفاوتي براي آرايش روز و شب& مواد و لوازم آرايش براي زيبايي، سلامتي و پاکيزگي پوست و مو ارائه کردند و خانمها بيشتر و بيشتر جذب اين مواد شدند
تاریخچه آرایش مردان:
وقتی با چشمان امروزی به تاریخمان نگاه میکنیم، باور این که مردان ایرانی زمانی در جایی از این سرزمین آرایش میکردند، آن هم آرایشهای غلیظ شاید تکان دهنده باشد اما این تنها شوکی نیست که تاریخ به ما وارد کرده است، ما همیشه در مواجه با تاریخمان شوکه شدهایم!
به گزارش خبرگزاری میراث فرهنگی، اما از کجا معلوم که هرودوت یونانی راست گفته و همه این توصیفها دروغی بیش نباشد؟ اینجاست که لیلا پاپلی، باستان شناسی که روی این مسئله مطالعه کرده به دادمان میرسد او میگوید که صحه این گزارهها را از روی نگارههای هخامنشیان میشود، دریافت کرد دست کم سرمه چشمها و فر موها تا امروز باقی مانده است جالب اینجاست که آرایش مردان اما به دوران هخامنشیان ختم نمیشود، مطالعه روی نقش برجستهها و اشیاء به دست آمده از حفاریها نشان میدهد که شاهان ساسانی هم آرایش میکردند این شاهان موهای فرشدهشان را در تور میپیچیدند و بالای سر جمع می کردند و گوشوار و گردن بند به خود می آویختند و این رسم حتی تا دوره قاجاریان نیز ادامه داشتهاست.
اینکه از چه زمانی این هنجار ناهنجار شده، مسئله ای ست که نیاز به مطالعات جدی جامعه شناسی دارد سوالی که شاید کلید، قفل راز ثابت قدم ماندن زنان ایرانی در زمینه آرایش را هم بگشاید اینکه چطور شد، ایران سومین مصرف کننده لوازم آرایش در خاورمیانه و هفتمین کشور مصرف کننده لوازم آرایش در دنیاست؟ از طرف دیگر چرا مردان چنین زنانه آرایش را تلقی میکنند و به نوعی آن را جنسیتی کرده و گاهی با استفاده از همین ابزار به تحقیر زنان میپردازند.
آیا مردان در دورههای مختلف تاریخی ایران آرایش میکردند؟ در این زمینه اسناد و مدارکی وجود دارد؟
در تاریخ ما آرایش برای مردان نه تنها ناهنجار قلمداد نمی شده که هنجار بزرگی هم بوده است و هیچ تناقضی با مردانگی یا قدرت محسوب نمیشده است. به عنوان مثال هرودت از زبان نمایندگان یونان پارسیان رو مردانی توصیف کرده که تمامی صورت و بدن خود رو آرایش می کردند و از زیور آلات استفاده می کردند و به پوشیدن لباسهای فاخر علاقه داشتند شاهان ساسانی هم آرایش میکردند.این شاهان موهای فر شده شان را در تور می پیچیدند و بالای سر جمع میکردند و گوشوار و گردن بند به خود می آویختند و این رسم حتی تا دوره قاجاریان نیز ادامه داشتهاست.
سنگ برجسته های برجای مانده از دوران گذشته بهترین سندها برای نشان دادن رسم آرایش پادشاهان ایرانی است ساسانیان هم نقطه پایان رسم آرایش مردان در ایران نبودند مردان در دوره قاجار هم سنگ تمام گذاشته و آرایش میکردند از نقاشیهای به جای مانده از فتحعلی شاه میتوان یاد میکرد پادشاه کمرباریک قاجار که حرم سرایش شهره خاص و عام است در آن زمان آرایش کاملی میکرده است از نقاشیهای این پادشاه خودشیفته کاملا معلوم است فتحعلی شاه کفشهای پاشنهدار پوشیده، گونه هایش را سرخ کرده و مو و ریشش را پوش داده است در تصاویر به جای مانده در جای جای چهلستون گویای آن است که شاه عباس هم همین رسم را به نحو احسن به جا می آورده و حتی از کرم پودر هم استفاده میکرده است.
به این ترتیب به نظر میرسد که چندان مسئله آرایش کردن ربطی به جنسیت نداشته است؟
نکته مهم این هست که جنسیت و جنس (sex and gender) دو مفهوم جدا هستند من به شدت باور دارم(که به قول باتلر) جنسیت پرفرمنس است در یک فرایند شاخصههای این پرفرمنس یعنی تحمیل جنسیت بر جنس سیال بوده و دچار تغییرات بنیادی شده است بنابراین مفهوم (concept) آراستن بدن هم دچار تغییرات بنیادی شده، چنانچه می توانسته نشانگان شخصیت، منش، راهکار یا طبقه اجتماعی باشد در مورد پرفرمنس جنسیت و بدن مردان/زنان در دوران تاریخی می شود به دو گروه داده اول مواد فرهنگی و دوم منابع نوشتاری مراجعه کرد.
به عنوان مثال اگر به نگارههای ایران هخامنشی نگاه کنیم، آراستگی بدن مردان هنوز به وضوح قابل مشاهده است چشمهای سرمه کشیده و موهای فر شده و همینطور استفاده از زیور آلات یعنی آراستن بدن رو دست کم از آغازین امپراتوری ایران تا بی اغراق اواخر دوره قاجار می شود، مشاهده کرد در متون هم توصیف بدن و پرفرمنس جنسیت قابل مشاهده است.
آیا نوع آرایش در میان درباریان همراه با علایم و نشانههای خاصی بوده است. مثلا همانطور که در میان پادشاهان مصر رایج بوده، نوعی مخصوصی از خط چشم، مرتبه فرد درباری را نشان دهد؟
در این زمینه اطلاعات کافی در دست نیست و باید مطالعات جدیتری صورت بگیرد فتحعلی شاه، کفش های پاشنه بلند می پوشید، به چشمانش سرمه می زد و سرخاب از گونههایش پاک نمیشد
از نظر کارشناسان آرایش مردان در میان گروه خاص یا طبقه مشخصی رواج داشته یا اینکه آرایش یک اتفاق رایج در میان تودههای مردم بوده است؟
آراستن ظاهر توسط مردان مربوط به قشر خاصی نبوده است البته مشخص هست که مردان طبقات بالاتر اقتصادی قدرت بیشتری برای خرید و استفاده از پوشاک و وسایل آرایش داشته اند ولی به نظر میرسد که این هنجار در کلیه سطوح قابل بررسی باشد در دوره های متاخزتر مثلا در دوره قاجار به ویژه در عکسهای تاریخی که از کوچه و بازار تهیه شده، مردانی با چشمان سرمه کشیده قابل مشاهده هستند.
یک نکته تاریخی قابل ذکر اما تحمیل رویکرد معاصر و امروزین ما به گذشته است یعنی شناخت ما از ساختار قدرت و جنسیت امروز به عنوان تنها رویکرد ممکن ارائه می شود این در حالی است که نسبت جنسیت و قدرت در گذشته با شکل امروزینش متفاوت هست شاه به عنوان عامل سمبلیک قدرت زیبایی مطلق را در مقابل دشمن که شکست خورده است، اجرا میکند به طور مشخص در نگارههای دوره ساسانی شاه به مردانهترین شکل ممکن تصویر شده با اندامی بزرگتر از سایرین، ریش پرپشت و در نهایت آراستگی این آراستگی/مردانگی در حد نهایت را میشود با حد نهایت قدرت در یک راستا تلقی کرد.
به نظر شما از چه دورهای این هنجار تغییر کرده و تبدیل به مسئلهای ناهنجار شده است؟
تبدیل یک هنجار به ناهنجار ممکن است به دلایل ساختاری مثل تغییر تقسیم کار، تغییر نشانگان جنسی/جنسیتی یا حتی ورود هنجارهای جدید باشد الگوهای آراستگی بدن در ایران به نظر می رسد در اواخر قاجار تغییر کرده باشند چرا؟ خب دریافت این مسئله و شناخت فرایندهای مرتبط با آن نیاز به یک تحقیق باستان شناختی با رویکرد بدن/جنسیت دارد.
از اواخر دوره قاجار به بعد به نظر می رسد که کم کم رسم آرایش مردان در ایران کمرنگ و کمرنگتر میشود اما در مقام بحث، من فکر میکنم ما نیاز به یک خوانش دوباره از مواد فرهنگی اواخر قاجار به ویزه عکسهای تاریخی داریم اینکه چه رویداد یا فرایندی سبب تغییر الگوهای جنسی/جنسیتی شده و اصولا آیا این الگوها در طول دوره تاریخی شکل ثابتی داشتهاند یا متغیر بوده اند نکاتی نیست که بشود بدون تحقیق جواب داد در این مرحله تنها می توانم بگویم که به نظر میرسد، جنسیت/جنس همواره یک دغدغه برای ایرانی ها بوده است.
در متون تاریخی فقهی از دوره ساسانی مثل ارداویراف نامه(که ترکیبی از یک داستان معراج و دیدن عاقبت اعمال است و در آن حدود ۴۰درصد اعمال شرح داده شده مسائل جنسی است) تا متون سده های میانه اسلامی جنسیت یک دغدغه تاریخی است.
در آن زمان وضعیت زنان چگونه بوده است، آیا زنان نیز آرایش میکردند؟
از دوره نوسنگی تا امروز در کاوشهای باستان شناختی مواد مرتبط با آرایش در فضاهای مسکونی به دست آمده است مثلاً: شیئی موسوم به بزک ساب که به نظر می رسد برای سابیدن سنگهای معدنی یا گیاهان رنگی برای رنگ آمیزی بدن استفاده می شود، با توجه به قرارگیری این اشیا در فضای مسکونی نسبت دادنش به زن یا مرد یا جنسیتهای دیگر عملا ممکن نیست.
در مورد اشیای داخل قبر هم یک مسئله خیلی اساسی وجود دارد که خانم «رزماری جویس: در کتاب باستان شناسی بدن به آن اشاره کرده و آن نکته این است که اکثر باستان شناسان با دیدگاهی کاملا امروزی به توضیح و خوانش اشیای درون قبر پرداختند مثلا جنسیت یک اسکلت را از روی اشیای داخل قبر زن/مرد تعیین کردهاند، پیشنهاد او این است که فقط با آزمایش دقیق دی ان ای باید به جنسیت اسکلت اشاره کرد در غیر این صورت اکثر تعیین جنسیتها از روی اشیای درون قبر با مشکلی اساسی مواجه است و این مشکل همان تحمیل نگاه امروز در مورد جنسیت به گذشته است.
در طول تاریخ آراستگی ظاهر همیشه مورد توجه همگان بوده و در زمان هایی این آراستگی افراطی و برای تفاخر و جلب توجه بیشتر در بین طبقات خاصی بوده است در طول زمان آرایش نزد مصریان باستان را می توان مشاهده کرد که عمدتاً تا اطراف چشمان را با رنگ های سبز و خطوط سیاه رنگ آمیزی مینمودند مثلاً ملکه کلئوپاترا با کشیدن سرمه به دور چشمانش می خواست به آن قدرت نفوذ بیشتری ببخشد پادشاهان و درباریان ایرانی و عرب با گذاشتن زیور آلات به گوش ها و ریش ها یشان و پادشاهان و درباریان فرانسوی و انگلیسی با گذاشتن کلاه گیس های بلند خود را از طقات پایین تر متمایز می کردند مردم قبایل سیاه پوست و سرخ پوست علاوه بر بکار بردن رنگ های شاد و زنده در چهره، خود را برای جشن ها به شکل های عجیب و غریب می آراستند در دنیای امروز آراستگی ظاهر به عنوان یک اصل، اجبار و برای همه مردم مطرح است بهترین ارایش آن است که عیب ها را بپوشاند و مناسب با مکان، زمان، سن و موقعیت اجتماعی افراد باشد.
گردآورنده: سایت زیباکده