۱۲:۵۳ ۱۳۹۳/۳/۲۸
یه دفعم 12-13 سالم بود نزدیک سال تحول بود از بیرون و خرید برگشته بودیم خونه میخواستم حتماً قبل سال تحویل یه دوش بگیرم که سال جدید و تر و تمیز شروع کنم هیچی دیگه اومدم خونه و داداشم بدو رفت تو حموم کمم مونده بود به سال تحویل من هی میگفتم بیا بیرون من برم میخنیدو حرص منو درمیوورد آواز میخوند هیچی دیگه منم که شاکی شدم و بدو رفتم تو آشپزخونه صندلی گذاشتم همین که دستم رسید به آبگرمکن ، آبگرمکن و خاموش کردم هیچی دیگه برادرم سال جدید و تو حموم بود منم هیچ وقت پشیمون نشدم از این کارم بهم چسبید