خانه
102K

رمان ایرانی " این من و این تو "

  • ۱۷:۰۳   ۱۳۹۶/۱/۲۱
    avatar
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|2808 |5313 پست

    داستان این من و این تو


    قسمت سی و یکم

    بخش دوم



    اون شب من و رعنا با هم تنها بودیم ... هوا خیلی گرم شده بود ، رعنا یک لباس نازک پوشیده بود و مرتب آب یخ می خورد ...
    با وجود اینکه هر سه تا کولر خونه روشن بود و من داشتم یخ می زدم بازم احساس گرما می کرد ...
    گفتم : اینقدر راه نرو بیا بشین بهتر میشی ...

    گفت : پیش تو نمی شینم تو همیشه گرمی یک چیز خنک می خوام ...

    و خندید و اومد پیش من نشست ...
    برای اینکه فکرشو مشغول کنم تا به گرما فکر نکنه گفتم : می دونی امروز چی شد ؟

    سرشو گذاشت روی شونه ی من و گفت : برام بگو ...
    گفتم : پیام رو که می شناسی ؟ امروز اومده بود از من خواست به مهسا بگم میخواد بره خواستگاریش اون عاشق مهسا شده ....
    یک دفعه از جاش پرید و گفت : نه تو نگو ... به ما چه ، بذار خودشون می دونن ...
    گفتم : چرا رعنا جون چه اشکالی داره ؟ خوب واسطه میشم ... مهسا داره سنش میره بالا ، پس کی می خواد ازدواج کنه ؟
    گفت : سینا تو رو خدا تو نگو به ما چه ... اصلا صبر کن من بگم  ، گفتم نه پیام از من خواسته ؛ قول دادم نمیشه زیر قولم بزنم ... نمی دونم تو چرا مخالفی ؟
    گفت : نه سینا جان من مخالف نیستم ... دلم نمی خواد تو این حرف رو به مهسا بزنی برای تو خوب نیست ، همه چیز گردن توست ... خوب بشه خودشون کردن ... بد بشه میگن سینا کرد ... برای همین میگم ...
    گفتم : باشه طوری میگم که گردن من نیفته خوبه عزیزم ... قربونت برم که به فکر منی ...

    باز خودش لوس کرد و بیشتر اومد تو بغل من دستشو گذاشت روی صورتم و سرشو بلند کرد و گفت : سینا خیلی دوستت دارم .
    گفتم : منم دارم ولی اینقدر شکمت گنده شده که نمی تونم بغلت کنم ... این دختره نمیذاره ... کی میاد بره تو اتاقش بخوابه ؟
    گفت : بهش نگو دختره ... بیا براش اسم بذاریم ... من تا حالا نتونستم تصمیم بگیرم ، تو چی ؟
     گفتم : منم همش بهش میگم دختر ... بیا اصلا اسم نذاریم ...
    گفت : یاس خوبه ؟
    گفتم : عالی ... خیلی خوبه ... یاس خالی مثلا یاسمن یا ...
    گفت : نه یاس خوبه ....

    یک مرتبه از جا پرید و گفت : راستی سینا چند چیز دیگه مونده نخریدیم ...
    من یاداشت کردم میشه فردا با سارا بری و بخری ؟
    گفتم : چشم ... بنویس بذار رو کیفم که فراموش نکنم ....




     ناهید گلکار

  • leftPublish
  • برای شرکت در مباحث تبادل نظر باید ابتدا در سایت  ثبت نام  کرده، سپس نام کاربری و کلمه عبور خود را وارد نمایید؛    (Log In) کنید.
موضوع قبل
موضوع بعد
آخرین پست های این تالار
آخرین پست های این بخش
تبلیغات
 
تمامی حقوق مادی و معنوی سایت محفوظ و متعلق به سايت زیباکده بوده و استفاده از مطالب با ذکر و درج لینک منبع بلامانع است.
© Copyright 2024 - zibakade.com
طراحی و تولید : بازارسازان