خانه
118K

رمان ایرانی " سنگ خارا "

  • ۱۷:۲۱   ۱۳۹۷/۴/۳۰
    avatar
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|2808 |5313 پست

    سنگ خارا 🥀


    قسمت شانزدهم

    بخش هفتم



    به نظرم این خیلی خوب بود ... کاش ما تا ابد به فرشته ها اعتقاد داشتیم که روی شونه ی ما نشستن ...
    ببین خیلی ها خوبی می کنن ولی خالص نیستن ...

    این نیروی فوق العاده یک مرتبه در وجود تو پیدا نشده , به مرور زمان تو فکر و مغزت رشد کرده و با یک از خود بیخود شدن خودشو نشون داده ...

    نترس ... اینو نعمت خدا و پاداشی که طبیعت به مهربانی تو داده , بپذیر ...
    به هر حال کسی نمی تونه جلوی فکر و حس ششم رو بگیره ... شک ندارم تو از این موهبت خدا هم به نحو احسن استفاده می کنی ...
    و مطمئن هستم که حکمتی تو این کار خدا هست که ما نمی دونیم ...


    احساس می کردم راحت شدم ...
    دیگه ترسی تو وجودم نبود ...
    گفتم : خانم دکتر می دونم این چیزایی که به من گفتین , منظورم تعریف هایی بود که از من کردین , به این شدت نیست ...
    ولی فکر می کنم شما کارتون رو خیلی خوب انجام دادین ... من قانع شدم و راحت ...
    منم فکر می کنم شما بهترین دکتری هستین که تا حالا دیدم ...

    و سعی می کنم همونی بشم که شما بهم نسبت دادین ...
    یک سوال دیگه ازتون دارم ... به نظر شما در مورد امیر من اشتباه می کنم ؟
    گفت : در مورد اون آقا من نمی تونم قضاوت کنم , ولی ازدواج یک معقوله ی دیگه است ... تو اون حس رو نسبت بهش نداشتی , اگر اینطور بود شاید مثل بقیه ی آدما در موردش فکر می کردی ... کنجکاوی نشون می دادی و در نهایت می بخشیدی , چون می خواستی ...



    ناهید گلکار

  • leftPublish
  • برای شرکت در مباحث تبادل نظر باید ابتدا در سایت  ثبت نام  کرده، سپس نام کاربری و کلمه عبور خود را وارد نمایید؛    (Log In) کنید.
موضوع قبل
موضوع بعد
آخرین پست های این تالار
آخرین پست های این بخش
تبلیغات
 
تمامی حقوق مادی و معنوی سایت محفوظ و متعلق به سايت زیباکده بوده و استفاده از مطالب با ذکر و درج لینک منبع بلامانع است.
© Copyright 2024 - zibakade.com
طراحی و تولید : بازارسازان