خانه
406K

رمان ایرانی " گندم زارهای طلایی "

  • ۱۷:۰۱   ۱۳۹۷/۳/۲۹
    avatar
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|2808 |5313 پست

    گندم زارهای طلایی 🌾🌾


    قسمت هشتاد و هشتم

    بخش سوم



    هاشم طوری وانمود می کرد که اصلا چیزی نمی شنوه ...

    ادامه دادم : نمیای ؟ باشه , هر طوری راحتی ...
    ولی من دلم می خواد تو همش پیشم باشی ... اینطوری احساس امنیت می کنم ... اصلا چی میگم ؟ دلم برات تنگ می شه ...

    خوب می دونم تو بیلیارد رو خیلی دوست داری , باشه برو بازی کن ... شاید حالت بهتر شد ...
    دم خونه ی خاله نگه داشت و با هر دو دست بالای فرمون رو گرفته بود و به جلو نگاه می کرد ...
    گفتم : مرسی عزیزم , دستت درد نکنه ... میای که دنبالم ؟ اگر می خوای قالم بذاری همین الان بگو ...
    گفت : پیاده شو , میام ...

    تا پامو گذاشتم رو زمین و هنوز درو درست نبسته بودم , گاز داد و رفت ...

    حدسم درست بود ... اون حرفای من و شوکت رو شنیده بود ...

    با خودم فکر کردم بی انصاف نباش لیلا ... اگر تو هم جای اون بودی و می شنیدی داره از زنِ قبلیش اینطوری حرف می زنه , به هم می ریختی و برات خوشایند نبود ...
    حالا کارم سخت شده بود و باید از دلش در میاوردم ...
    دستم رو گذاشتم رو شکمم و گفتم : وای یعنی منم مادر میشم ؟ خدایا شکرت ... ای خدا , چطوری صبر کنم تا به دنیا بیاد ؟
    شادی ای که تو دلم برای داشتن بچه به وجود اومده بود باعث شد خیلی زود به محض اینکه رسیدم خونه ی خاله , هاشم رو فراموش کنم ...
    ملیزمان جلوی راهرو در حالی که جواد پسرش تو بغلش بود , منتظرم بود ... دست اونو گرفته بود و برای من تکون می داد و گفت : دیدی خاله اومد ؟ سلام خاله جونش ... خوش اومدی ...

    شادی من از دیدن اون بچه بیشتر شد ... جواد هم  هر وقت منو می دید , دست و پا می زد و ذوق می کرد و دیگه از بغل من بغل کس دیگه ای نمی رفت ... شیرین و دوست داشتنی بود ...



    ناهید گلکار

  • leftPublish
  • برای شرکت در مباحث تبادل نظر باید ابتدا در سایت  ثبت نام  کرده، سپس نام کاربری و کلمه عبور خود را وارد نمایید؛    (Log In) کنید.
موضوع قبل
موضوع بعد
آخرین پست های این تالار
آخرین پست های این بخش
تبلیغات
 
تمامی حقوق مادی و معنوی سایت محفوظ و متعلق به سايت زیباکده بوده و استفاده از مطالب با ذکر و درج لینک منبع بلامانع است.
© Copyright 2024 - zibakade.com
طراحی و تولید : بازارسازان