بغض دارم، گریه دارم، بیقرارم بعد تو؛
برگ ریزان خزانم، بی بهارم بعد تو؛
بعد تو ابری ست اینجا، آسمان هم تیره گون؛
نا امیدم، شوق فردایی ندارم بعد تو؛
مثل لاهیجانِ بی چایی و قمصر بی گلاب ؛
مثل ساوه بعد خشکی، بی انارم بعد تو؛
قبل تو غمگین و با تو، راضی از این زندگی ؛
از خودم، از سرنوشتم، در فرارم بعد تو؛
قول دادم بی خبر باشی تو از این روزها ؛
من تحمل میکنم، من درد دارم بعد تو...