نفس محمدی :
پریسا : من یه بار رفتم با مامانم ارایشگاه اون موقع 10 سالم بود بعد موقع نهار شد رفتم بالای راپله ها که ساندویچ بخورم همون موقع هم یه دومادی اومده بود دنبال عروسش فکر کن اینا پایین پله ها بودن که من نوشابم ریخت رو پایین لباس عروسه.یعنی اینقدر اینا قاطی کردن که نگو