خانه
39.4K

از یادآوری کدوم یک از خاطرات بچگی هاتون خجالت میکشید

  • ۱۲:۴۸   ۱۳۹۲/۱۲/۲۰
    avatar
    دو ستاره ⋆⋆|652 |2369 پست
    من بچه که بودم خیلی اعتماد به نفس داشتم، یعنی ی چیز باورنکردنی
    این خاطره مربوط میشه به 6سالگی و دوران مهدکودکم
    با خانواده رفتیم خونه یکی از آشناهامون، بعد دیدم عکس دخترشون که خیلی بنده خدا چهره ی زیبایی نداشت رو بزرگ کردن زدم تو پذیراییشون و بعد مامان همون دختر ب مامانم گفت خاله ببین چ دختر نازی دارم و با دست اشاره کرد به عکس بزرگ شده دخترش گوشه ی اتاق، ک مامانمم دخترشونو بوسید و گفت ماشالله چ دختر نازی و...
    منم یهو قاطی کردم از اینکه مامانم اون دخترو بغل کرده و ازش تعریف میکنه و اینا، ک یهو خبیث شدمو گفتم وااااااااای اگه دخترتون شکل من بود پس چیکارش میکردید، حالا خوبه زشته بنده خدا اون خانم از حرفش پشیمون شد
    مامانم بابام مامان دوستم و بقیه و من
  • leftPublish
  • برای شرکت در مباحث تبادل نظر باید ابتدا در سایت  ثبت نام  کرده، سپس نام کاربری و کلمه عبور خود را وارد نمایید؛    (Log In) کنید.
موضوع قبل
موضوع بعد
آخرین پست های این تالار
آخرین پست های این بخش
تبلیغات
 
تمامی حقوق مادی و معنوی سایت محفوظ و متعلق به سايت زیباکده بوده و استفاده از مطالب با ذکر و درج لینک منبع بلامانع است.
© Copyright 2024 - zibakade.com
طراحی و تولید : بازارسازان