مامان من تموم کارهات رو روزانه تو یه سر رسید نوشتم برا همین هیچی یادم نمیره
چهار پنج ماهت بود که دکتر گفت شیرم کفافت رو نمیده و شیرخشک تجویز کرد....
هرچی شیرخشک تو بازار بود رو خریدیم...از sma گرفته تا نان و هومانا و ایزومیل...
همه مارک ایرانی و خارجی هم شیشه شیر گرفتیم ...از چیکو گرفته تا پنبه ریز.....
اما تو نه شیر خوردی و نه شیشه.....
فکر کن با قاشق مرباخوری بهت شیرخشک میدادم یه بار شمردم برا 60 سی سی شیر هشتاد قاشق مرباخوری بهت دادم...اونم با بد بختی.....تو کریر می نشوندمت با انگشتم که روی چونه ات میذاشتم دهنت رو باز میکردم....یه قاشق شیر تو دهنت می ریختم....
خودم دهنت رو میبستم و کریر رو به سمت جلو خم میکردم تا قورت بدی......
بعضی اوقات هم وقتی قاشق رو میدیدی با سرعت سرسام آوری سرت رو تکون میدادی تا قاشق تو دهنت نره
آخر سر وقتی وزنت خوب شد و به دکترت گفتم با چه ستمی بهت شیر خشک میدم گفت نمی خواهد بهش بدی