خانه
118K

رمان ایرانی " سنگ خارا "

  • ۰۸:۳۶   ۱۳۹۷/۴/۲۱
    avatar
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|2808 |5313 پست

    سنگ خارا 🥀


    قسمت ششم

    بخش ششم



    من از ترس اینکه بابا نفهمه , سکوت کردم ... ولی تا مرز جنون پیش رفتم ...
    و اونا رو جواب کردیم ...

    ولی متاسفانه کار بدتری کرد و به زن عموم موضوع رو گفت و اونم هراسون اومد سراغ مامان و التماس که منو برای پسرش بگیره ...
    حالا همه به من فشار میارن که زن اون کثافت بشم ...
    مامانم میگه چاره ای نداری وگرنه به گوش بابات می رسونن ...
    روز و شبم سیاهه و گریه تنها کاریه که از دستم بر میاد ...
    آخه میگه میشه ؟ من حتی دلم نمی خواد تو صورت اون تف کنم , چطوری زنش بشم ؟
    نمی دونم چرا مامانم درکم نمی کنه و میگه اگر نخواستی بعدا طلاق بگیر , ولی اول بذار این لکه از دامنت پاک بشه ...
    گفتم : نه سحر جان , تو رو خدا این کارو نکن ...
    اصلا این چه حرفیه ؟  الان تو دوره ای نیستیم که کسی از این حرفا بزنه ... ننگ چیه ؟
    دنیا رو فساد و تباهی گرفته , اون وقت تو برای گناه کس دیگه می خوای خودتو قربونی کنی ؟ فدای سرت که به بابات بگن ...
    هر چی می خواد بذار بشه ولی خودتو بدبخت نکن ... تو گناهی نکردی که خجالت بکشی ... 
    اصلا زیر بار نرو ...

    الان زمونه ای شده که این حرفا پوچ و بی معنیه ... مطلقا این کارو نکن ...
    زن اون بشم یعنی چی ؟

    ابدا ...



    ناهید گلکار

  • leftPublish
  • برای شرکت در مباحث تبادل نظر باید ابتدا در سایت  ثبت نام  کرده، سپس نام کاربری و کلمه عبور خود را وارد نمایید؛    (Log In) کنید.
موضوع قبل
موضوع بعد
آخرین پست های این تالار
آخرین پست های این بخش
تبلیغات
 
تمامی حقوق مادی و معنوی سایت محفوظ و متعلق به سايت زیباکده بوده و استفاده از مطالب با ذکر و درج لینک منبع بلامانع است.
© Copyright 2024 - zibakade.com
طراحی و تولید : بازارسازان